يكم.عباس عبدي در جريان رسيدگي به پروندهاش گفته: «ارايه هر نظر و ديدگاه سياسي در خلا و انتزاع صورت نميگيرد، بلكه مبتني به حوادث اجتماعي شكل ميگيرد و تا هنگامي كه آؤار آن حوادث وجود دارند، اينگونه نظريات خواه ناخواه ارايه خواهد شد... مهمترين آنها خروج از حاكميت است، آنان كه مطالب را پيگيري ميكنند، ميدانند كه بارها عنوان كردهام پذيرش اين ديدگاه منجر به نقص آن خواهد شد و زمينه را براي سازش و تفاهم فراهم ميكند... به عبارت ديگر اين ديدگاه نگرشي بازدارنده است.»
دوم.از 13 آبان تا چهارم ديماه، با يك حساب سرانگشتي، شمار روزها به پنجاه هم نميرسد. شايد كساني كه در جلسه دادگاه يا از طريق رسانهها اظهارات عبدي را شنيده يا خواندهاند به نوعي شگفتي هم دچار شده باشند كه حتما شدهاند اين را ميشود از فروكش ابراز نظر در هر دو سوي محافظهكاران و اصلاحطلبان دريافت. در ميان اصلاحطلبان ممكن است بعضيها اظهارات او را در لباس زندان به «شرايط خاص» ربط بدهند. در ميان محافظهكاران هم بيگمان كساني اظهارات عبدي را به منزله سند حقانيت به يكديگر نشان خواهند داد. كساني سخنان او را ناشي از توان كمتر از پنجاه روزهاش خواهند دانست و كساني ديگر به خود اميدواري ميدهند كه ميشود يك اصلاحطلب را در كمتر از پنجاه روز به عكس كرد و...
سوم.عباس عبدي روزي كه از ديوار سفارت امريكا در تهران بالا ميرفت به يقين تصور چنين روزي را نميكرد. وقتي هم كه «خروج از حاكميت» را طرح كرد احتمالا آيندهيي ديگر را تجسم ميكرد شايد او خودش را در شمايل دانيل اورتگا يا نلسون ماندلا يا ديگر قهرمانان ابتدا انقلابي و بعد اصلاحطلب ميديد. حالا عبدي ميتواند فيلم دادگاهش را بگيرد و خودش را ببيند كه در قامت يك ضد قهرمان چطور متن نوشتهاش را پر غلط ميخواند.او هيچ شباهتي به عبدالله نوري يا اكبر گنجي نداشت،بيشتر شبيه عكسهاي حجاريان در اتاق آ.سي.يو بود.
چهارم.سياست هم ميتواند علم باشد، هم بازي، يك جاهايي هم شبيه شعر سورئاليستي. با اين همه رعايت قواعد در آن حرف اول را ميزند. پسوند ايراني حالا خيلي به اصلاحات ميآيد چرا كه خاص بودن «اصلاحات ايراني» حالا بيشتر خودش را به رخ ميكشد. گفتههاي عبدي در دادگاه و مصاحبه مطبوعاتي اش ميتواند سي سال حضورش در عرصه سياست را دود هوا كند. او در آن مصاحبه حرفهايي زد كه شايد دوستانش را هم شگفتزده كرده باشد، با اين همه او شايد ميخواست يك چيز ديگر را هم به همه يادآوري كند و آن «التزام عملي» به قواعد بازي است حتي اگر اين التزام عملي عباس عبدي را براي هميشه به مهرهيي سوخته در صحنه سياست بدل كند.
منتشر شده در روزنامه اعتماد 5 دی 81