دست هاش معلق مانده در هوا
و بوی عرقش توی این اتاق و همه ی غار ها
روی برف بعد ها
رد پاهاش هست
پلیس جسد را لای برف ها پیدا می کند
و حیران که چرا
چرا هیچ اثری از انگشت هاش نیست
بوی عرقش در این اتاق و همه ی غار ها معلق مانده
و دست هاش در هوا
شکل دو تا گیس را گرفته به خودش
اول لب را می کشد
و بعد خودش را
لااقل این طور گزارش کرده اند:
زخمی کشیده
عمیق و کشیده که گوش تا گوش باز است
رد اشکی روی گونه هاش نبوده
و البته اثر هیچ انگشتی
در سینه ی غارها
توی همین اتاق
دو تا گیس
یک لب
و یک مرد
همه ماجرا همین بوده
این خبر
این هم عکس اش
۱۳۸۲ بهمن ۱۱, شنبه
پرونده
درباره ی
شعر
اشتراک در:
پستها (Atom)