گاهی خبرها سر آدم را به درد میآورند. مثل این همه خبر انتصاب و ابقا و سمینار و جشنواره، مثل این همه خبر که از دل سیاست بر میآیند و یک راست عین پتک میخورند توی سر آدم که سر درد بگیرد آدمی. بعضی خبرها هم هستند که به هیچ کس و هیچ چیز کار ندارند الا دل آدم. وقتی به تو میرسد فکر میکنی که ساخته شده تا دلت را به درد بیاورد مثل همین خبری که آمده است: «شهرک سینمایی غزالی که از متعلقات سازمان صدا و سیما و سیما فیلم محسوب میشود به سایپا فروخته شد.»
اینکه بعد صدا و سیما خبر را تایید کند یا نه اصلا مهم نیست، تا همینجاش بوی فاجعه میآید که البته ناآشنا نیست به مشام ما ایرانیها وگرنه علی حاتمی مجبور نبود چند سال از مجال بیرحمانه اندکش را صرف طراحی و ساخت تهران شصت، هفتاد سال پیش کند، وگرنه خیلی چیزها امروز توی انبوهی خاک و خاطره از یادمان نمیرفت، وگرنه... بگذریم اما خبر فروش شهرک سینمایی غزالی حتی اگر شایعه هم باشد باز زهر خودش را دارد. دوستی دارم که همیشه میگوید: «در ایران هیچ شایعهیی دروغ نیست چرا که اثباتش فقط به زمان نیاز دارد.» و همین است که بر میگردم به دو سال پیش، به یک روز برفی، به گراند هتل، به شهرک سینمایی غزالی و خاطره همه این سالها رژه میرود جلوی چشمهام، موسیقی متن سریال هزاردستان توی گوشهام می پیچد.
اگرچه در خبر آمده بود که شهرک غزالی از متعلقات صدا و سیماست اما حقیقت این است که آن شهرک مال همه ایرانیان است، مال همه ما، بخشی از حافظه تاریخی ما است که نه کسی اختیار فروشش را دارد و نه حتی کسی اختیار خریدش را.شهرک سینمایی با پول همین ملت ساختهشده و هر آسیبی به آن، به هدر دادن همان بیتالمالی است که خیلیها در این سالها سنگش را به سینه زدهاند. و از همینرو است که عاملان آسیب احتمالی به آن در برابر ایرانیان مسوول خواهند بود. به علاوه شرکت سایپا که تولیداتش را به مدد اقتصاد بیمار و هزار مشکل دیگر، با همه مشکلات زیستمحیطی و باقی قضایا به ایرانیان نجیب غالب میکند، بهتر است به جای خرید شهرک سینمایی فکری برای استاندارد کردن تولیداتش بکند.روزگار غریبی است.
همه جای دنیا به سرمایههای ملیشان میبالند، ما آن را میفروشیم، خرابش میکنیم، از یادش میبریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر