يكم.اصطلاح «خودسر» اولين بار در اطلاعيه تاريخي وزارت اطلاعات (نيمه دي ماه 77) هنگامي مورد استفاده قرار گرفت كه عدهيي از همكاران مسووليتناشناس وزارت اطلاعات به عنوان عاملان اصلي قتلهاي زنجيرهيي معرفي شدند.بار معنايي اين اصطلاح حكايت از آن داشت كه برخي از عناصر اطلاعاتي خارج از وظايف و مسووليتهاي سازماني اقدام به ربودن و كشتار برخي از چهرههاي سياسي و فرهنگي كردهاند. رييس سازمان قضايي همان وقتها اعلام كرد: «اوايل تصور ميشد كه چند حزباللهي و انقلابي تعدادي ضد حزباللهي را كشتهاند ولي اين طرحي بود كه نظام را با بحران جدي مواجه ساخت.» او همچنين گفته بود: «عاملان قتلهاي اخير با نام دين و حكومت اسلامي چنان ضربهيي به اسلام زدند كه هيچ منافقي نميزند.»
دوم.در ماجراي قتلهاي اخير كرمان بار ديگر از اصطلاح «خودسر» استفاده شده، اين اصطلاح پيشتر براي عاملان ترور سعيد حجاريان هم مورد استفاده قرار گرفت. اگر انگيزه محفل اطلاعاتي در قتلهاي پاييز 77 بيشتر سياسي بود و اگر عاملان ترور حجاريان از انگيزهيي سياسي مذهبي برخوردار بودند، خودسرهاي كرمان انگيزه مذهبي را پررنگ جلوه ميدهند. آنها راست يا دروغ اعتراف كردهاند كه تحت تاؤير پاره يي از سخنان، دست به جنايت زدهاند. مسوول شناسايي اين محفل (ملكي) علاوه بر تعيين سوژهها با خريداري لباس روحانيت و استفاده جعلي از آن در حين قتلها با ترفندهايي حكم مرگ سوژهها را صادر ميكرده است. به اين ترتيب عاملان قتلهاي كرمان هم به روحانيت و هم به دين ضربات جبران ناپذيري وارد كردهاند، همان طور كه قتلهاي پاييز 77 و ترور سعيد حجاريان هم آسيبهاي اساسي به كشور وارد كرد.
سوم.پاييز 1377 قبل و بعد از قتلها، اطلاعيههايي با عنوان جعلي گروه «فداييان اسلام ناب محمدي مصطفي نواب» انتشار يافت كه مسووليت قتلها را به عهده گرفته بودند. اخيرا و همزمان با آغاز برگزاري دادگاه «قتلهاي كرمان» اطلاعيهيي با نام «فرزندان ...» انتشار يافته و آورده: «ما فرزندان ... بنا به وظيفه شرعي و حكم سه قاضي عادل شرع اسلام اين محاربين با خدا و مفسدين فيالارض را اعدام نموده تا عالم و امت اسلام را از فساد آنان در امان داريم.» اين اطلاعيه برخي از روزنامهنگاران و فعالان سياسي را به عنوان اهداف اوليه نام برده است. انتشار چنين اطلاعيهيي دو احتمال را در پي دارد، اول آنكه كساني ميخواهند با انتشار چنين اطلاعيههايي امنيت عمومي را زير سوال برده و به نظام آسيب برسانند.دومين احتمال اين است كه چنين انديشهيي در برخي از محافل هنوز وجود دارد.
چهارم.پيگيري بدون اغماض پرونده قتلهاي كرمان، شفافيت اطلاعرساني در اين باره، موضعگيري شفاف مراجع درباره قتل نفس، تدوين شرح وظايف و مسووليتها و پاسخگويي همه نهادها ميتواند پارادايم خودسري را عقيم كند. پارادايمي كه بيگمان با قرائت خشناز دين و سوءاستفاده از ارزشها نسبت مستقيمي دارد. وگرنه «خودسر»ها چون خفاش توليد مثل خواهند كرد.
این یادداشت در روزنامه اعتماد 17 اردیبهشت 82 منتشر شده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر