گرایش اجتماعی در هر کشور، میتواند بیانگر میزان اعتماد مردم به رسانههای آنکشورهم باشد. با همه گیرشدن اینترنت و گسترش ماهوارهها، درصد افرادی که از رسانههای داخلی، اخبار را دریافت میکردند، کاهش یافته است . یکی از دلایل که حتی به عرصههای اخبار هنری و یا ورزشی نیز کشیده شده است وجود نهادهای تعیینکننده سیاسی در عرصههای مختلف رسانهیی است. رسانههای ایرانی، متاسفانه بشدت سیاستزده هستند و بسیاری از موارد خبری و تحلیلی تحت نفوذ این سیاستکاری قرار دارد: عباس کیارستمی، بزرگترین جایزه سینمایی جهان را دریافت میکند، ولی هیچ بازتابی در رادیو و تلویزیون ایران ندارد. شادی مردم ایران، بعد از راهیابی تیم ملی فوتبال کشورشان به جام جهانی، به شعارهای سطحی و قسمتهای گزینشی، تبدیل میشود و در سوی دیگر، مرگ نابه هنگام کاوه گلستان، هیچ بازتابی در رادیو و تلویزیون ایران ندارد. در این بین خصوصا در سالهای بعد از 76 مطبوعات ایران توانستهاند، یک گام جلوتر از رادیو و تلویزیون حرکت کنند. اما این به هیچوجه نمیتواند بیانگر سطح بالای خبر رسانی و یا تحلیل در رسانههای ایران باشد. اگر اتفاقی میافتد، بیشتر بخاطر تهور و کارآمدی چند نویسنده است، نه سیستمی که بر مطبوعات حاکم است. بعلاوه میتوان به همان وجه سیاستزدگی رسانههای داخلی هم اشاره کرد. با این وضعیت، درصد اعتماد مردم، کاهش مییابد و اگر روزنامهیی نیز پایندگی داشته باشد، بیشتر وجه اقتصادی آن به دید مردم میآید. متاسفانه، این عقاید عمومی، درست است. در حالی که خبرگزاری الجزیره، به سی.ان.ان خاورمیانه تبدیل شده است و حتی در زمان جنگ عراق نیز، همه خبرگزاریهای جهان، از تصاویر خبرگزاری الجزیره استفاده میکردند، نگاه حاکم بر رسانههای ایرانی نگاهی بشدت نازل و فرودست است. هیچ متخصصی در زمینه ارتباطات و رسانههای جمعی، درکاست هدایت کننده رسانههای ایران وجود ندارد و اگر هم منتقد و متخصص دلسوزی بخواهد در جهت بهتر کردن کیفیت رسانهها، اظهار نظر کند، با بیتوجهی روبرو خواهد شد.و حال آن که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته که رسانهها، نقش عظیمی را در توسعهیافتگی آنها داشتهاند همواره، عدهیی وجود دارند که وقتشان صرف غلطگیری از رسانهها و ارایه متدهای پیشرفته جلب مخاطب میشود. متاسفانه، در ایران، این مساله وجود ندارد و به هیچوجه، نظر مخاطب، برای متولیان رسانهها و سیاست گزاران اهمیت ندارد . گویا رسالت واقعی اطلاع رسانی و فرهنگ سازی فراموش شده است. جهان به سوی کوچک شدن پیش میرود. اینکه میگویند، امواج رادیویی، از در و دیوار، به داخل خانه میآیند، کاملا واقعی است. گرایش مردم به اینترنت و ماهوارهها را نمیتوان با قراردادنproxy server و یا پارازیت حل کرد. چون همیشه راهی برای آگاه شدن وجود دارد. آنچه رسانههای ایرانی را در سطح پایین کیفی و حتی کمی قرار داده است، نداشتن تخصص ارباب رسانهها است.عامل دیگر، نبود رقابت بین رسانههای داخلی و یا بین رسانههای داخلی و خارجی است. وجود شبکههای خصوصی رادیویی و تلویزیونی، بهترین عامل ایجاد رقابت در عرصه رادیو و تلویزیون است. اگر افراد متخصص در زمینه ارتباطات و روزنامهنگاری در مطبوعات و رسانههای ایران، شروع به فعالیت کنند، قطعا میتوان به روزهای آینده به دیدهیی مثبت نگریست. اگر عرصه فعالیت رسانههای مستقل از دولت گسترده تر و رقابت بین رسانهها حاکم شود، شاید بتوان از بن بست خبررسانی پرسکته در ایران، بیرون آمد و البته گامی هم به سوی امنیت ملی مطلوب برداشت
۱۳۸۲ تیر ۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر