دادگاه ويژه روحانيت قم ، مجتبی لطفی را به 4 سال زندان تعزیری و 5 سال تبعید محکوم کرد.
۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه
حکم چهار سال زندان برای مجتبی لطفی؛اتهامات نچسب،حبس سنگین
۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه
سپیده که سر بزند؛آتشی بعد از خاموشی هم می سوزاند
نخستین روز روزهای بی تو
آغاز می شود
آفتاب سرگشته وپرسان
تا مرا کنار کدام سنگ
تنها بیابد به تماشای سوسنی نوزاد
به نخستین دره سرگشتی هام
در اندیشه تو ام
که زنبقی به جگر می پروری
و نسترنی به گریبان
که انگشت اشاره ات
به تهدید بازیگوشانه
منقار می زند به هوا
و فضا را
سیراب می کند از شبنم و گیاه
سپیده که سر بزند خواهی دید
که نیست به نظر گاه تو آن سدر فرتوتی که هر بامداد
گنجشکان بر شاخساران معطرش به ترنم
آخرین ستارگان کهکشان شیری را
تا خوابگاه آفتابیشان
بدرقه می کردند
۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه
دو بیانیه از کانون نویسندگان ، و روز مبارزه با سانسور
کانون نويسندگان ايران در دو روز اخير دو بيانيه صادر کرد.در یک بيانيه کميته مبارزه با سانسور کانون نويسندگان روز ۱۳ آذر را به يادبود جانباختگان آذر ۷۷ ، روز مبارزه با ساسور اعلام کرد.کار خوبی که بايد حتی زودتر از اين ها انجام می شد.
بيانيه دیگر اما به نظرم کار خوب ديگری بود از کانون.در اين بيانيه کانون نويسندگان به رغم ماجرايی که پس از انتشار سرمقاله محمد قوچانی (شهروند امروز،شماره ۲۵،۱۸ آذر ۸۶) با عنوان "زوال رهبری ادبی" و پاسخ تند کانون به او با عنوان "پاسخ به پرونده سازی های يک مفتش فرهنگی" سرگرفت ،توقيف شهروند امروز را محکوم کرده و خواستار انتشار مجدد آن شده است.
جمله مشهور ولتر؛"من با نظر تو مخالفم اما حاضرم جانم را فدا کنم،تا تو بتوانی حرفت را بزنی!" بر پيشانی اين بيانيه خوش نشسته تا نشانی از نهادينه شدن دفاع از آزادی بيان در کانون نويسندگان باشد و بماند.
اما متن بيانيه ها؛
۱۳ آذر،روز مبارزه با سانسور
آزادی انديشه و بيان حق طبيعی هر انسانیست، زيرا به طور طبيعی هر انسانی میانديشد و هيچ دليل طبيعی نيز برای جلوگيری از بيان انديشهی او وجود ندارد. آن چه موجب سلب اين حق از انسانی میشود، منافع نظامهايی است که برای تداوم خود در صدد حذف انديشهی مخالف برمیآيند. به اين ترتيب اکنون اين حق طبيعی کم و بيش در سراسر جهان- گيريم به درجات مختلف- از سوی مراجع قدرت از افراد انسان سلب میشود. اما سلب آزادی بيان تنها با توقيف کتابها، نشريات و روزنامهها يا جلوگيری از نشر و پخش آثار نويسندگان و انديشمندان صورت نمیگيرد. حذف فيزيکی صاحبان قلم و انديشه و تعقيب و آزار آنان نيز شکل ديگری از سرکوب آزادی بيان است.هرساله صدها انديشمند، نويسنده و روزنامهنگار تنها به دليل انتشار انديشهها و عقايد خود يا کوشش برای بيان و افشای واقعيتهای اجتماعی به قتل میرسند، به زندان میافتند، يا به شکلهای ديگر تحت فشار و تعقيب قرار میگيرند.
بنا به آمار گزارشگران بدون مرز، فقط در سال ۲۰۰۶، ۹۵ روزنامهنگار کشته و ۱۳۵ نفر زندانی شدهاند. در مورد نويسندگان و انديشمندانی که صرفا به دليل ابراز عقايد و بيان انديشههای خود کشته يا زندانی شدهاند آماری در اختيار نداريم، اما پيوسته شاهد اخبار پراکنده از اين دست نيز هستيم.
اما وضع ايران از بيشتر کشورهايی که در آنها آزادی انديشه و بيان سلب میشود، وخيمتر است. البته جامعه ايران و بهويژه نويسندگان و هنرمندانِ آن سالهاست که با پديدهی سانسور دست به گريباناند؛ اما ظرف دو سه سال اخير اين پديده چنان دامنهی گستردهای يافته است که جز قلع و قمع فرهنگی نامی بر آن نمیتوان نهاد. انبوه کتابهايی که ماهها و سالها در انتظار اخذ مجوز در ساختمان ارشاد بر روی هم انباشته میشوند گواه اين مدعاست، و اين در حالیست که متوليان سانسور مطالب بسياری از کتابهايی را هم که اجازه انتشار میيابند دستکاری و در آنها اعمال نظر میکنند. علاوه بر اين، سينما، تئاتر، موسيقی، وبلاگنويسی، سايتهای اينترنتی و ديگر عرصههای انديشه و بيان نيز از اين دستاندازیها که هر روز شديدتر میشود در امان نيستند. مجموع اين شرايط معنايی جز سرکوب خلاقيت و ممانعت از ابراز وجود نويسندگان و هنرمندان ندارد. دستگاه سانسور در حقيقت نه کلمه و تصوير، بلکه خودانگيختگی و ابراز آن را که حق طبيعی هر انسانیست سلاخی میکند و به اين ترتيب حق جامعه را برای برخورداری از ادبيات و هنرِ غيرحکومتی و پيشرو لگدمال میسازد.
کانون نويسندگان ايران که دو تن از چهرههای برجسته آن، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، در سالهای اخير در راه آزادی انديشه و بيان جان باختهاند، به پيروی از اصول مندرج در منشور خود، در برابر اين موج رو به گسترش سانسور که بسياری از نويسندگان و هنرمندان را در عمل خانهنشين کرده و آثار آنان را در محاق فرو برده است، اعتراض و انزجار خود را اعلام میکند.
در همين راستا، کميته مبارزه با سانسورِ کانون روز ۱۳ آذر را به ياد جانباختگان آذرماه ۷۷ به عنوان روز مبارزه با سانسور اعلام و از نويسندگان و هنرمندان در داخل و خارج کشور میخواهد تا صدای اعتراض خود را با صدای ما درآميزند. باشد که روزی سايه سنگين سانسور از سر ادبيات و هنر برداشته شود.
نويسندگان و هنرمندان در ايران و جهان !
اتحاديههای نويسندگان !
انجمنهای قلم در سراسر جهان !
شما را فرا میخوانيم تا ضمن به رسميت شناختن اين روز، از حرکت ما در مبارزه با سانسور به هر طريق ممکن حمايت کنيد.
کميته مبارزه با سانسور
کانون نويسندگان ايران
۲۲ آبان ۱۳۸۷
kanoon.nevisandegan.iran@gmail.com
بيانيه کانون نويسندگان درباره توقيف شهروند امروز
«من با نظر تو مخالفم اما حاضرم جانم را فدا کنم تا تو بتوانی حرفت را بزنی!»
ولتر
هيئت نظارت بر مطبوعات نشريهی «شهروند امروز» را توقيف کرد. پيش از هر چيز توقيف اين نشريه را محکوم میکنيم و خواهان انتشار مجدد آن هستيم.
اما آنان که اين نشريه را توقيف کردهاند همان تفکری را دنبال میکنند که «شهروند امروز» در برابر مخالفان خود، از جمله روشنفکران متعهد و مستقل دنبال میکرد. در واقع شهروند امروز قربانی همان سياستی شده است که خود مروج و پيرو آن بود. توقيف «شهروند امروز» با انعکاس گستردهی رسانهای روبرو شد، حال آن که تاکنون دهها نشريهی ديگر بیسروصدا و به بهانههای واهی مانند انتشار نامنظم و... از سوی هيئت نظارت به محاق رفتهاند.
ما از آن رو خواهان انتشار «شهروند امروز» و همهی نشريات توقيف و تعطيل شدهی ديگر هستيم که به اصل آزادی انديشه و بيان بیهيچ حصر و استثنا برای همگان پایبنديم و معتقديم آزادی بيان تنها بستری است که آگاهی و حقيقت از دل آن بيرون میآيد.
کانون نويسندگان ايران
۲۱ آبان ۱۳۸۷