۱۳۸۲ خرداد ۸, پنجشنبه

امشب‌ زغمت‌ ميان‌ خون‌ خواهم‌ خفت‌
وز بستر عافيت‌ برون‌ خواهم‌ خفت‌
باور نكني‌ خيال‌ خود را بفرست
‌تا در نگرد كه‌ بي‌تو چون‌ خواهم‌ خفت‌
حافظ

۱۳۸۲ خرداد ۶, سه‌شنبه

اين هم دو کلمه از آيت الله جنتي دبير دير سال شوراي نگهبان:
الاهرام : با وجود ناآرامي در منطقه و خطرهائي كه ايران را تهديد ميكند ، حقيقت درگيرهاي جناحي در ايران چيست؟
جنتي : مسئله اصول و مباني اعتقادات ما مطرح است، ما نميتوانيم مسئله اعتقادات خود را تابعي از شرايط روز قرار دهيم. آنها ميخواهند تحت لواي پيشرفت، مباني عقيده ما را كنار بگذارند. ميخواهند كساني را به مجلس بفرستند كه قوانيني مطابق شرايط روز وضع كنند در حاليكه فراموش ميكنند اين قوانين تأثير بدي بر شهروند عادي خواهد گذاشت، شهروندي كه به روحانيون و اهل « عقد و حل » اطمينان كرده است.او (شهروند عادي ) درباره نظريات و ديدگاههاي مختلف بحث نميكند بلكه گفته‌ها و اعمال را در فراهم كردن وسايل ساده عيش براي خود مي‌بيند و از دين و دنياي خود دفاع ميكند. شهروند عادي در سفسطه‌گرائي سفسطه‌گويان سهمي ندارد و به مهارت خطباء در ايراد سخن‌هاي گزاف كاري ندارد! انقلاب اسلامي نزد ما امانت است و بر ما واجب است كه اين امانت را بصورت سالم به نسلهاي آينده بسپاريم. روحانيون امانتدار مردم هستند. ما كسي را از كانديدا شدن در انتخابات منع نميكنيم و با اشخاص معين و محبوبيت و توانائيهاي آنها كار نداريم. ما با اصول و عقايدي سروكار داريم كه بايد اجرا شود و با معيارهائي كار ميكنيم كه واقعيت بايد با آن تطبيق داده شود. نميتوانيم به افراد منحرف، تندرو ، مزدور شرق يا غرب ، وابستگان نظام پوسيده پيشين و دشمنان انقلاب كه براي منافع شخصي ، حزبي يا يك جهت خارجي كار مي‌كنند، اجازه دهيم نماينده مجلس شوند. از وظايف ماست كه دوبار اينها را مورد نظارت قرار دهيم: يك بار زماني كه خود را كانديداي مجلس ميكنند و بار ديگر زماني كه قانون وضع ميكنند. ما دست از نظارت استصوابي برنخواهيم داشت ، اين نظارت حق شوراي نگهبان است. چه با دستور قانون اساسي و چه شريعت اسلام ، حكم امام و بررسيهاي منطقي هيچكس لايقتر از شوراي نگهبان براي اين كار نيست. ما دو لايحه افزايش اختيارات رئيس جمهور و حذف نظارت استصوابي را قاطعانه رد كرديم و در مقابل آنها تلاش كردند حلقه را بر ما تنگ كرده بودجه شوراي نگهبان كه براي ايجاد مراكز تحقيق در اقصي نقاط كشور به كار مي‌آيد و گامي براي گسترش دموكراسي كه آنها شعار آنرا ميدهند به حساب ميآيد را كاهش دهند. ما بدنبال دموكراسي اسلامي هستيم كه با ارزشها ، عقايد جامعه و نظام ما سازگار باشد. در اين ميان شوراي تشخيص مصلحت نظام آنها را نااميد كرد و بودجه شوراي نگهبان را تصويب كرد.
الاهرام : نظر شما درباره رابطه با امريكا چيست؟
جنتي: امريكا بايد از خود شفافيت نشان دهد و به صراحت بگويد كه چي مي خواهد. ما نميتوانيم بر موضعگيريهاي مبهم امريكا حساب باز كنيم. امريكا با طمع به دست آوردن خيرات ، نفت و بازارهاي منطقه به اينجا آمده است و اين هدف خود را پنهان نميكند. ما چگونه مي توانيم با آن به توافق برسيم كه براي منافع خود تلاش مي كند و در پي ضرر زدن به ماست. آن كشور با رذائل خود به منطقه آمده و تلاش ميكند فضيلتهاي ما را از ما بگيرد. امريكا بخشش سرش نمي شود و بدنبال ايجاد يك رابطه براساس احترام متقابل و شرايط برابر نيست. كسي كه ميگويد ايالات متحده در زمينه هاي مختلف از جمله محدود كردن فعاليت منافقين ( سازمان مجاهدين خلق ) ارائه تسهيلات براي بازگشت شيعيان عراق به كشور خود و نابود كردن طالبان به ايران كمك كرده است ماهيت امريكا را نميشناسد. امريكا جزء براي منافع خود و كشور اشغالگر صهيونيستي كاري براي ديگران انجام نميدهد. ما از امريكا ميخواهيم كه در كارهاي داخلي ما دخالت نكند تا ما در كارهاي آن دخالت نكنيم. آنچه كه محمد خاتمي رئيس جمهور انجام ميدهد يك ديپلماسي بيطرفانه و بي ضرر است اما ايجاد رابطه با امريكا در اختيارات وي نمي باشد و اين مسئله فقط در حيطه رهبر انقلاب آيت‌الله خامنه‌اي است كه تأكيد كرد هيچ رابطه‌اي با امريكا نبايد صورت گيرد. آنچه كه اكنون تحت عنوان رابطه وجود دارد چيزي جزء ارتباط ما با امريكا در سازمانهاي بين المللي نيست.

TARGET:TEHRAN

از اين به بعدش همه چيز شتاب عجيبي مي گيرد:روزهاي پر حادثه سرنوشت ملتي را رغم خواهد زد که 150 سال براي آزادي و استقلال و عدالت خواب ها ديده و راه ها رفته.اگر همه چيز در اين جا عاقلانه و با نگاه به منافع ملي و ملت پيش برود ايران شايد به سوي تعبير رويايي پيش برود که همه ي تاريخ در دل داشته.و اگر نه اگر باز آزادي دريغ شود از ما اگر باز ماجراجوِيان قدرت طلب ترمز بريده در خيابان يک طرفه برانند اگر و اگر و اگرها مثل سيف العدل و باقي قضايا...آن وقت کنسرو دموکراسي مي تواند وعده يي براي گرسنگي تاريخي باشد که بوي گند استبداد از سر کولش بالا رفته.مردم ايران هيچ وقت این قدر به روياهاي تاريخي شان نزديک و دور نبوده اند.

۱۳۸۲ خرداد ۱, پنجشنبه

رييس جمهور به درد نخور

شش شهريور 81 خاتمي در کنفرانس مطبو عاتي اش از دو لايحه حرف زد که قرار بود بن بست سياسي ايران را بشکند.آن روز من مي خواستم از او درباره کور کردن چشم فتنه در ماجراي قتل ها بپرسم مي خواستم از او بپرسم که اگر چشم فتنه را کور کردي چرا به جاي آمران اصلي قتل ها ناصر زرافشان وکيل مقتولان امروز زنداني شده؟اما خاتمي گفت که بحث لوايح مهم تر است.او هم چنين گفت اگر این دو لايحه رد شود ديگر ريیس جمهور به درد نمي خورد.حالا آن دو لايحه توسط شوراي نگهبان رد شده.خاتمي امروز سکوتش را شکسته وگفت که رد دو لايحه را قبول ندارد و پشت راي مردم مي ايستد.شما فکر مي کنيد يک رييس جمهور به درد نخور براي راي مردم و با راي شان چه کار مي تواند بکند؟

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

نوستالژی رادیو

جعبه‌يي‌ كه‌ حرف‌ مي‌زد. اول‌ فقط‌ بعضي‌ها داشتند،بعد شد نمك‌ چايخانه‌ها و جاي‌ نقال‌ها را گرفت‌. بعد توي‌ خانه‌ها جاي‌ سكوت‌ را گرفت‌؛بچه‌ شلوغي‌ كه‌ آرام‌ نمي‌گرفت‌،هر وقت‌ مجال‌ پيدا مي‌كرد چيزي‌ براي‌ گفتن‌ داشت‌. اسمش‌ را گذاشته‌ بودند،راديو. يك‌ جورهايي‌ موقعيت‌ريش‌سفيدها را هم‌ داشت‌، صدرنشين‌ خانه‌ها و مجالس‌ شده‌ بود. مثل‌ مادربزرگ‌ها قصه‌ مي‌گفت‌ و اقتدار پدربزرگ‌ها را داشت‌. حرفهاي‌ تازه‌اش‌ عين‌ حرفهاي‌ پدر و نگراني‌هايش‌ مادرانه‌ بود. راديو چيزها را قسمت‌ مي‌كردأ همان‌قدر به‌ آژان‌ها خبر مي‌داد كه‌ به‌ لوتي‌ها، همان‌قدر به‌ ارباب‌ها كه‌ به‌ رعيت‌ها ، توي‌ كاخ‌ شاهي‌ همان‌ حرف‌هايي‌ را مي‌زد كه‌ توي‌ كلبه‌ شبانه‌. او آمده‌ بود كه‌ شادي‌ و غم‌و همه‌ چيزهاي‌ خوب‌ و بد را يك‌ جورهايي‌ قسمت‌ كند و همين‌ بود كه‌ همه‌ دوستش‌ داشتند و اين‌ بود كه‌ فاصله‌ها كم‌ شد. راديو تعبير يك‌ رويايي‌ دور بودأ شبح‌ آزادي‌ و شبيه‌ عدالت‌ . خيز بلند آدمي‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ روؤياهايي‌ هزارساله‌. تلويزيون‌ ،ماهواره‌،اينترنت‌ و همه‌ رسانه‌هاي‌ تازه‌تر اما به‌ راديو فرصت‌ برقرار بودن‌ را ندادند. آنها به‌ صورت‌ فراگير شدند و نقش‌ راديو را كم‌رنگ‌ و كم‌رنگ‌تر كردند تا آنجا كه‌ «عموبزرگ‌»رسانه‌هاي‌ الكترونيك‌ حالا خيلي‌ كم‌ حرف‌ مي‌زند. آنقدر كم‌ كه‌ گاهي‌ فراموش‌ مي‌كنيم‌ هنوز هست‌،هنوز مي‌تواند باشد. آن‌ جعبه‌ عجيب‌ حالا چيزي‌ شبيه‌ تجربه‌ شده‌،امكاني‌ از جنس‌ پس‌انداز و شريك‌ غم‌ها و بحرانهاي‌ آدمي‌.
منتشر شده در روزنامه اعتما،ویژنامه رادیو28 اردیبهشت82

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

تلخند

از قديم‌ گفته‌اند «مال‌ تو سفت‌ بگير، كه‌ همسايه‌ رو دزد نگيري‌.» حكايت‌ موزه‌هاي‌ ما همين‌ شده‌ حالا. اين‌ خبر را كه‌ ديروز در روزنامه‌ها چاپ‌ شده‌، دوباره‌ بخوانيد: «تابلو نقاشي‌ «شب‌هاي‌ مهتاب‌»متعلق‌ به‌ قرن‌ نوزدهم‌ ميلادي‌ كه‌ در موزه‌ هنرهاي‌ زيباي‌ مجموعه‌ سعدآباد نگهداري‌ مي‌شد عصر روز يكشنبه‌ 21 ارديبهشت‌ به‌ سرقت‌ رفت‌.» چندي‌ پيش‌ هم‌ ماجراي‌ سرقت‌ از موزه‌ پارس‌ سر و صدايي‌ به‌ پا كرد. دو سرقت‌ از موزه‌ها به‌ فاصله‌ كمتر از يك‌ ماه‌ مي‌تواند اين‌ نكته‌ها را تداعي‌ كند:يك‌. ميراث‌ فرهنگي‌ در ايران‌ سرمايه‌ بشري‌ و حتي‌ ملي‌ به‌ حساب‌ نمي‌آيد و احتمالا در اولويت‌هاي‌ مسوولان‌ مربوطه‌ نگهداري‌ و حفظ‌ ميراث‌ فرهنگي‌ از آخر، اول‌ است‌.
دو. اگرچه‌ تاراج‌ ميراث‌ فرهنگي‌ در ايران‌ ليست‌ سياه‌ بلندبالايي‌ را مي‌سازد اما اين‌ كه‌ روز روشن‌ و با حضور نگهبان‌،مسوولان‌ موزه‌، و حتي‌ بازديدكنندگان‌، يك‌ تابلوي‌ نقاشي‌ نفيس‌ از موزه‌ يي‌ كه‌ اسم‌ «هنرهاي‌ زيبا» را هم‌ يدك‌ مي‌كشد، سرقت‌ شده‌، بيشتر از هر چيز به‌ قصه‌يي‌ با مايه‌هاي‌ طنز شبيه‌ است‌. با اين‌ حساب‌ بايد به‌ مسوولان‌ ميراث‌ فرهنگي‌ و نهادهاي‌ انتظامي‌ آن‌ ضرب‌المثل‌ معروف‌ را يادآورد كه‌ عالي‌جنابان‌ محترم‌، فاتحه‌ شما را نمي‌خواهيم‌، لطفا قبرما را سوراخ‌ نكنيد.
سه‌. صداي‌ سياست‌ آنقدر بلند شده‌ كه‌ ناله‌هاي‌ فرهنگ‌ گوش‌ شنوايي‌ پيدا نمي‌كند. وگرنه‌ كميسيون‌ فرهنگي‌ مجلس‌ مي‌تواند نهادهاي‌ متولي‌ حفظ‌ و نگهداري‌ ميراث‌ فرهنگي‌ را مورد پرسش‌ قرار دهد. اين‌ نهادها يقيناص تنها سازمان‌ ميراث‌ فرهنگي‌ نخواهد بود.
چهار. تاراج‌ سرمايه‌هاي‌ فرهنگي‌ و سرقت‌ از موزه‌ها نبايد تنها يك‌ سرقت‌ تلقي‌ شود. در اين‌ باره‌ قوانين‌ و برنامه‌هاي‌ پيشگيرانه‌ مي‌تواند نقش‌ موثري‌ داشته‌ باشد. ميراث‌ فرهنگي‌، بخشي‌ از هويت‌ ملي‌ ما را مي‌سازد. از ياد نبريم‌ كه‌ در دهكده‌ جهاني‌ هويت‌ ملي‌ سهم‌ هر ملتي‌ را تعيين‌ خواهد كرد و بي‌توجهي‌ به‌ آن‌ گناهي‌ نابخشودني‌ است‌.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

اين یاداشت را ۳ بهمن ماه نوشتم.حالا که فيلتر گذاري سايت ها شروع شده بد نيست دوباره یه حالي بهش بدم.
لی تی
يكم‌.حالا بيست‌ سال‌ از راه‌ افتادن‌ اينترنت‌ گذشته‌ است‌. اول‌ ژانويه‌ 1983 روز به‌ دنيا آمدن‌ اينترنت‌ است‌، رسانه‌يي‌ كه‌ هيچكس‌ فكرش‌ را نمي‌كرد به‌ اين‌ زودي‌ نه‌ تنها فراگير و گسترده‌ بلكه‌ جزيي‌ از زندگي‌ ميلياردها انسان‌ هم‌ بشود. شاهراه‌ نام‌ ناپذير ارتباطي‌ كه‌ مي‌شود به‌ وسيله‌اش‌ به‌ فرهنگ‌ و دانش‌ بشري‌ دست‌ يافت‌، رسانه‌يي‌ كه‌ انفجار اطلاعاتي‌ را در دو دهه‌ پاياني‌ قرن‌ بيستم‌ دامن‌زد و حالا در همه‌ حوزه‌هاي‌ زندگي‌ بشر حضوري‌ موؤر و غيرقابل‌ چشم‌پوشي‌ دارد. در اهميت‌ اينترنت‌ و تاؤيرش‌ بر زندگي‌ انسان‌ امروز همين‌ بس‌ كه‌ مي‌گويند نياز به‌ انرژي‌ هر پانزده‌ سال‌ دو برابر مي‌شود اما نياز به‌ اطلاعات‌ در عرض‌ يك‌ سال‌ دو برابر مي‌شود.
دوم‌. پنج‌ ، شش‌ سال‌ پيش‌ چند مركز انگشت‌شمار وجود داشت‌ كه‌ به‌ شبكه‌ جهاني‌ اينترنت‌ متصل‌ بود و آنطور كه‌ از آمارها بر مي‌آيد حداكثر ايرانياني‌ كه‌ به‌ اينترنت‌ دسترسي‌ داشتند از پنج‌ هزار نفر بيشتر نبود. حالا و در سال‌ 1381 گفته‌ مي‌شود تعداد كساني‌ كه‌ در ايران‌ به‌ اينترنت‌ دسترسي‌ دارند بين‌ يك‌ ميليون‌ و هفتصدهزار تا دو ميليون‌ نفر در نوسان‌ است‌ و كارشناسان‌ پيش‌بيني‌ مي‌كنند كه‌ اين‌ تعداد در پنج‌ سال‌ آينده‌ ده‌ برابر خواهد شد. با اين‌ حساب‌ وقتي‌ به‌ سال‌ 1386 برسيم‌ بيست‌ ميليون‌ ايراني‌ روزانه‌ به‌ اينترنت‌ دسترسي‌ خواهند داشت‌.
سوم‌.سايت‌ها و روزنت‌هاي‌ فارسي‌ زبان‌ هم‌ در پنج‌ سال‌ گذشته‌ از گسترش‌ كمي‌ و كيفي‌ قابل‌ توجهي‌ برخوردار بوده‌اند اما حساسيت‌هاي‌ حكومتي‌ تنها در يك‌ سال‌ گذشته‌ به‌ ناگهان‌ افزايش‌ چشمگيري‌ يافته‌ است‌. اين‌ حساسيت‌ زماني‌ بيشتر شده‌ كه‌ بتدريج‌ و در دو سال‌ گذشته‌ پس‌ از تعطيلي‌ روزنامه‌ها گروههاي‌ سياسي‌ براي‌ انتشار اخبار و تحليل‌هاي‌ مورد نظرشان‌ به‌ اينترنت‌ رو آورده‌اند. سياسي‌ شدن‌ اينترنت‌ در ايران‌ معلول‌ علت‌هاي‌ ديگري‌ است‌ كه‌ بخشي‌ از آن‌ به‌ جدال‌ رسانه‌يي‌ اصلاح‌طلبان‌ و محافظه‌كاران‌ بر مي‌گردد. از چند ماه‌ پيش‌ كه‌ اين‌ جدال‌ رسانه‌يي‌ با راه‌اندازي‌ روزنت‌هاي‌ مختلف‌ تشديد شده‌، تا امروز بارها برخي‌ از محافظه‌كاران‌ بر ايجاد محدوديت‌هايي‌ در اينترنت‌ سخن‌گفته‌اند. شواهد از آن‌ حكايت‌ دارد كه‌ محافظه‌كاران‌ با راه‌اندازي‌ روزنت‌هايي‌ درصددند تا بر شدت‌ جدال‌ تازه‌ رسانه‌يي‌ بيفزايند و از طرف‌ ديگر با پيدا كردن‌ راهكارهايي‌ از تاكتيك‌ «تور قانون‌» براي‌ محدود كردن‌ اينترنت‌ بهره‌ بگيرند.
چهارم‌. در اساطير يونان‌ رودخانه‌يي‌ به‌ نام‌ لي‌تي‌ در جهان‌ مردگان‌ جاري‌ است‌، كه‌ هر كس‌ از آب‌ آن‌ بنوشد دچار فراموشي‌ خواهد شد. اينكه‌ اينترنت‌ در ايران‌ چه‌ سرنوشتي‌ خواهد داشت‌ به‌ آينده‌ ربط‌ دارد اما كاربران‌ اينترنت‌ در ايران‌ از همين‌ حالا حق‌ دارند نگران‌ آينده‌ ابررسانه‌يي‌ باشند كه‌ ممكن‌ است‌ زماني‌ بدل‌ به‌ رسانه‌يي‌ بي‌يال و دم‌ شود، آنقدر كه‌ به‌ جاي‌ دستيابي‌ به‌ فرهنگ‌ و دانش‌بشري‌ چون‌ لي‌ تي‌ نوشيدن‌ جرعه‌يي‌ از آن‌ به‌ فراموش‌ كردن‌ اينكه‌ در كدام‌ روز كدام‌ سال‌ كدام‌ قرن‌ كدام‌ سياره‌ زندگي‌ مي‌كنند منجر شود.

محبيان هم وبلاگ مي خواند!

چند روز پيش توي نمايشگاه مطبوعات امير محبيان را ديدم.محبيان يکي از تئوريسين هاي جناح راست وبه قول خودش جناح منتقد دولت است در عين حال اهل گل گفتن و سيگنال فرستادن هم هست البته .شايد جالب باشد که بدانيد محبيان هم وبلاگ مي خواند راستش من هم نمي دانستم ولي وقت خداحافظي دستش را روي شانه ام گذاشت و گفت در ضمن وبلاگت را هم مي خوانم!بعد هم در مورد دستگيري سينا مطلبي ازش پرسيدم که گفت؛اونم اعترافات بدي کرده.ظاهرا اتاق معجزه به کار خودش ادامه ميده.اتاقي که تا حالا خيلي ها را بر عکس کرده...

...

روزگار غريبي شده.ظاهرا هر چه مي نويسم رو وبلاگ قرار نمي گيره.شايد اشکال از گيرنده خودم باشه...

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۰, شنبه

کرمان چه خبر

قاضي پرونده قتل هاي کرمان گفته که قاتلان خواسته اند در جريان رسيدگي به پرونده اعمال نفوذ کنند.
گويا در يک سال گذشته ۱۸ نفر در کرمان به قتل رسيده اند که فقط به پرونده ۵ نفرشان رسيدگي مي شود.اين را هم داشته باشيد که در ۱۳ قتل ديگر روش هاي مشابه مورد استفاده قرار گرفته و در اغلب موارد شاهدان ۴ نفر را در پيکان سفيد رنگي مشاهده کرده اند.

در هوا

خدا حافظي
يک جورهايي عين دست هاي تو
معلق مانده
در هوا

يک جورهايی لبخند
به هواي تو
خداحافظي کرده در هوا

گل فروش گل فروشی گل
کافه
قهوه
قهوه يی
فال
فراموشي يک جورهايی هواست
عين دست های تو
خدا حافظ
يک جورهايی در هوا
کلاغ پر
قهوه پر
قهويی پرواز مي کند

قرار چند ساعت بود
بي قراري يک جور هايی
مثل دست هاي تو
هميشه در هوا ست

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه

پارادايم‌ خودسری‌

يكم‌.اصطلاح‌ «خودسر» اولين‌ بار در اطلاعيه‌ تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات‌ (نيمه‌ دي‌ ماه‌ 77) هنگامي‌ مورد استفاده‌ قرار گرفت‌ كه‌ عده‌يي‌ از همكاران‌ مسووليت‌ناشناس‌ وزارت‌ اطلاعات‌ به‌ عنوان‌ عاملان‌ اصلي‌ قتل‌هاي‌ زنجيره‌يي‌ معرفي‌ شدند.بار معنايي‌ اين‌ اصطلاح‌ حكايت‌ از آن‌ داشت‌ كه‌ برخي‌ از عناصر اطلاعاتي‌ خارج‌ از وظايف‌ و مسووليت‌هاي‌ سازماني‌ اقدام‌ به‌ ربودن‌ و كشتار برخي‌ از چهره‌هاي‌ سياسي‌ و فرهنگي‌ كرده‌اند. رييس‌ سازمان‌ قضايي‌ همان‌ وقت‌ها اعلام‌ كرد: «اوايل‌ تصور مي‌شد كه‌ چند حزب‌اللهي‌ و انقلابي‌ تعدادي‌ ضد حزب‌اللهي‌ را كشته‌اند ولي‌ اين‌ طرحي‌ بود كه‌ نظام‌ را با بحران‌ جدي‌ مواجه‌ ساخت‌.» او همچنين‌ گفته‌ بود: «عاملان‌ قتل‌هاي‌ اخير با نام‌ دين‌ و حكومت‌ اسلامي‌ چنان‌ ضربه‌يي‌ به‌ اسلام‌ زدند كه‌ هيچ‌ منافقي‌ نمي‌زند.»
دوم‌.در ماجراي‌ قتل‌هاي‌ اخير كرمان‌ بار ديگر از اصطلاح‌ «خودسر» استفاده‌ شده‌، اين‌ اصطلاح‌ پيشتر براي‌ عاملان‌ ترور سعيد حجاريان‌ هم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفت‌. اگر انگيزه‌ محفل‌ اطلاعاتي‌ در قتل‌هاي‌ پاييز 77 بيشتر سياسي‌ بود و اگر عاملان‌ ترور حجاريان‌ از انگيزه‌يي‌ سياسي‌ مذهبي‌ برخوردار بودند، خودسرهاي‌ كرمان‌ انگيزه‌ مذهبي‌ را پررنگ‌ جلوه‌ مي‌دهند. آنها راست‌ يا دروغ‌ اعتراف‌ كرده‌اند كه‌ تحت‌ تاؤير پاره‌ يي‌ از سخنان‌، دست‌ به‌ جنايت‌ زده‌اند. مسوول‌ شناسايي‌ اين‌ محفل‌ (ملكي‌) علاوه‌ بر تعيين‌ سوژه‌ها با خريداري‌ لباس‌ روحانيت‌ و استفاده‌ جعلي‌ از آن‌ در حين‌ قتل‌ها با ترفندهايي‌ حكم‌ مرگ‌ سوژه‌ها را صادر مي‌كرده‌ است‌. به‌ اين‌ ترتيب‌ عاملان‌ قتل‌هاي‌ كرمان‌ هم‌ به‌ روحانيت‌ و هم‌ به‌ دين‌ ضربات‌ جبران‌ ناپذيري‌ وارد كرده‌اند، همان‌ طور كه‌ قتل‌هاي‌ پاييز 77 و ترور سعيد حجاريان‌ هم‌ آسيب‌هاي‌ اساسي‌ به‌ كشور وارد كرد.
سوم‌.پاييز 1377 قبل‌ و بعد از قتل‌ها، اطلاعيه‌هايي‌ با عنوان‌ جعلي‌ گروه‌ «فداييان‌ اسلام‌ ناب‌ محمدي‌ مصطفي‌ نواب‌» انتشار يافت‌ كه‌ مسووليت‌ قتل‌ها را به‌ عهده‌ گرفته‌ بودند. اخيرا و همزمان‌ با آغاز برگزاري‌ دادگاه‌ «قتل‌هاي‌ كرمان‌» اطلاعيه‌يي‌ با نام‌ «فرزندان‌ ...» انتشار يافته‌ و آورده‌: «ما فرزندان‌ ... بنا به‌ وظيفه‌ شرعي‌ و حكم‌ سه‌ قاضي‌ عادل‌ شرع‌ اسلام‌ اين‌ محاربين‌ با خدا و مفسدين‌ في‌الارض‌ را اعدام‌ نموده‌ تا عالم‌ و امت‌ اسلام‌ را از فساد آنان‌ در امان‌ داريم‌.» اين‌ اطلاعيه‌ برخي‌ از روزنامه‌نگاران‌ و فعالان‌ سياسي‌ را به‌ عنوان‌ اهداف‌ اوليه‌ نام‌ برده‌ است‌. انتشار چنين‌ اطلاعيه‌يي‌ دو احتمال‌ را در پي‌ دارد، اول‌ آنكه‌ كساني‌ مي‌خواهند با انتشار چنين‌ اطلاعيه‌هايي‌ امنيت‌ عمومي‌ را زير سوال‌ برده‌ و به‌ نظام‌ آسيب‌ برسانند.دومين‌ احتمال‌ اين‌ است‌ كه‌ چنين‌ انديشه‌يي‌ در برخي‌ از محافل‌ هنوز وجود دارد.
چهارم‌.پيگيري‌ بدون‌ اغماض‌ پرونده‌ قتل‌هاي‌ كرمان‌، شفافيت‌ اطلاع‌رساني‌ در اين‌ باره‌، موضع‌گيري‌ شفاف‌ مراجع‌ درباره‌ قتل‌ نفس‌، تدوين‌ شرح‌ وظايف‌ و مسووليت‌ها و پاسخگويي‌ همه‌ نهادها مي‌تواند پارادايم‌ خودسري‌ را عقيم‌ كند. پارادايمي‌ كه‌ بي‌گمان‌ با قرائت خشناز دين و سوءاستفاده‌ از ارزش‌ها نسبت‌ مستقيمي‌ دارد. وگرنه‌ «خودسر»ها چون‌ خفاش‌ توليد مثل‌ خواهند كرد.
این یادداشت در روزنامه اعتماد 17 اردیبهشت 82 منتشر شده

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه

اعتراف

قاتلان‌ محفلي‌ كرمان‌ در آخرين‌ جلسه‌ دادگاه‌ اعتراف‌ كردند به‌ سخنراني‌هاي‌ افراد خاصي‌ استناد مي‌كرده‌ و حكم‌ به‌ قتل‌ قربانيان‌ خود داده‌اند.
جعفر يزدي‌ وكيل‌ خانواده‌هاي‌ مقتولان‌ گفت‌: اين‌ افراد خودسر به‌ نام‌ مذهب‌ و دين‌ افراد بي‌گناه‌ را مي‌ربودند و به‌ قتل‌ مي‌رساندند در حالي‌ كه‌ در اعترافات‌شان‌ گفته‌اند هم‌ ارتباط‌ نامشروع‌ داشتند و هم‌ شرب‌ خمر مي‌كردند.
جعفريزدي‌ هم چنين در باره‌ قتل‌ جميله‌ يكي‌ ديگر از قربانيان‌ گفت‌: اين‌ دختر جوان‌ كرماني‌ در خانواده‌ متدين‌ و خوبي‌ زندگي‌ مي‌كرد. اما زماني‌ كه‌ حاضر به‌ همكاري‌ با قاتلان‌ نمي‌شود ،او را به‌ قتل‌ مي‌ رسانند. افراد باند گفته‌اند: « از جميله‌ خواسته‌ بوديم‌ كه‌ زنان‌ روسپي‌ را شناسايي‌ كند و به‌ ما خبر دهد تا آن‌ زنان‌ را به‌ قتل‌ برسانيم‌، اما جميله‌ نپذيرفت‌ و حاضر به‌ همكاري‌ با ما نشد به‌ همين‌ دليل‌ او را مفسد تشخيص داديم‌ و به‌ قتل‌ رسانديم‌».

قهقرا

يكم‌.در فاصله‌ سال‌هاي‌ 1359 تا 1364 جنازه‌ بيش‌ از چهل‌ زن‌ كه‌ به‌ شكل‌ مشابه‌ و با طناب‌هاي‌ سفيدي‌ كشته‌ شده‌ بودند در اطراف‌ تهران‌، كرج‌، قزوين‌، تبريز، سراب‌ و لاهيجان‌ پيدا شد. در يكي‌ از روزهاي‌ سال‌ 64 مجيد سالك‌ محمودي‌ متهم‌ به‌ ارتكاب‌ اين‌ قتل‌ها دستگير و مدتي‌ بعد در زندان‌ خودكشي‌ كرد.
دوم‌.غلامرضا خوشرو كه‌ بعدها عنوان‌ خفاش‌ شب‌ را به‌ او دادند در نيمه‌ دهه‌ هفتاد به‌ روايتي‌ 9 زن‌ و به‌ روايت‌‌ ديگر 12 زن‌ و دختر را ربوده‌ و به‌ قتل‌ رساند. او پس‌ از دستگيري‌ محاكمه‌ و اعدام‌ شد.
سوم‌.از مرداد 1379 تا يك‌ سال‌ بعد، جنازه‌ 19 زن‌ در مشهد پيدا شد. سرانجام‌ در تابستان‌ 80 سعيد حنايي‌ به‌ اتهام‌ ارتكاب‌ قتل‌ برخي‌ از اين‌ زنان‌ دستگير، محاكمه‌ و اعدام‌ شد. حنايي‌ انگيزه‌ ارتكاب‌ قتل‌ها را مبارزه‌ با فساد خواند.
چهارم‌.از قريب‌ به‌ يك‌ سال‌ پيش‌ خبرهايي‌ مبني‌ بر چندين‌ قتل‌ در كرمان‌ انتشار يافت‌. ديروز اعلام‌ شد كه‌ قاتلان‌ به‌ شكل‌ برنامه‌ ريزي‌ شده‌، ضمن‌ شناسايي‌ مقتولان‌ اقدام‌ به‌ قتل‌ كرده‌اند. مسوولان‌ قضايي‌ كرمان‌ اعلام‌ كرده‌اند كه‌ قاتلان‌ اعضاي‌ يك‌ گروه‌ خود سر بوده‌اند كه‌ وابستگي‌ سياسي‌ و حزبي‌ نداشته‌اند. از طرفي‌ متهمان‌ انگيزه‌ خود از ارتكاب‌ قتل‌ها را چنين‌ بيان‌ كرده‌اند: «ما مي‌خواستيم‌ با اين‌ كار فساد را ريشه‌ كن‌ كنيم‌.»
پنجم‌.اگر چه‌ در ماجراي‌ مجيد سالك‌ محمودي‌ و غلامرضا خوشرو انگيزه‌ قتل‌ها رواني‌ اجتماعي‌ اعلام‌ شد، اما قتل‌هاي‌ سعيدحنايي‌ و قتل‌هاي‌ اخير كرمان‌ به‌ اعتراف‌ متهمان‌ با انگيزه‌ «مبارزه‌ با فساد» صورت‌ گرفته‌ است‌. هم‌ سعيد حنايي‌ و هم‌ متهمان‌ قتل‌هاي‌ اخير ارتباطاتي‌ با برخي‌ محافل‌ ديگر داشته‌اند.هر دو گروه عضو يک نهاد شبه نظامي نيز بوده اند. از آنجايي‌ كه‌ اعلام‌ شده‌ ارتكاب‌ جرايم‌ متهمان‌ هيچ‌ ربطي‌ به‌ محافل‌ ديگر ندارد علني‌ بودن‌ دادگاه‌ و اطلاع‌ رساني‌ شفاف‌ مي‌تواند در رفع‌ شبهه‌ موثر باشد.
ششم‌.در ماجراي‌ سعيد حنايي‌ و ماجراي‌ قتل‌هاي‌ اخير كرمان‌ قاتلان‌ انگيزه‌ ارتكاب‌قتل‌ها را به نوعي‌ با انگيزه‌هاي‌ مذهبي‌ گره‌ زده اند.برخي‌ از رسانه‌ها نيز تلاش‌ داشته‌اند ضمن‌ استفاه‌ از لحن‌ حمايتگرانه‌ اين‌ انگيزه‌ها را پررنگ‌ جلوه‌ دهند. آنها فراموش‌ كرده‌ اند كه‌ در يك‌ حكومت‌ ديني‌، كه‌ قوانين‌ اسلامي‌ بر آن‌ حاكم‌ است‌ كسي‌ حق‌ ندارد براي‌ «ريشه‌ كن‌ كردن‌ فساد» گروه‌ خودسر تشكيل‌ دهد. اين‌ نكته‌يي‌ است‌ كه‌ حتي‌ مسوولان‌ عاليرتبه‌ نظام‌ هم‌ بارها لااقل به شکل علني بر آن‌ تاكيد كرده‌اند.
هفتم‌. آنچه‌ در كرمان‌ و پيشتر در مشهد اتفاق‌ افتاد، نمونه‌يي‌ از خطري‌ است‌ كه‌ امنيت‌ ملي‌ را خدشه‌ دار مي‌كند. هر گونه‌ اغماض‌ در برابر پديده‌ «گروه‌هاي‌ خودسر» ممكن‌ است‌ تبعات‌ جبران‌ ناپذيري‌ به‌ دنبال‌ داشته‌ باشد.اگر گروه مرگ ساز کرمان خود سر بوده اند بدون در نظر گرفتن نسبت ها و وابستگي ها يشان بايد مجازات شوند.‌ «اشد مجازات‌» متهمان‌ عين‌ عدالت‌ خواهد بود.
منتشر شده در روزنامه اعتماد:16 اردیبهشت 86

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

خودسر ها در‌ كرمان‌

قاضي‌ دادگاه‌ كرمان‌ در گفت‌وگو با خبرنگاران‌، جزييات‌ بيشتري‌ از قتل‌هاي‌ محفلي‌ در اين‌ شهر را شرح‌ داد و قسمت‌هايي‌ از اعترافات‌ تكان‌دهنده‌ اين‌ گروه‌ 6 نفره‌ را بازگو كرد. گروه‌ محفلي‌ 6 نفره‌، طي‌ چند ماه‌ جمعا پنج‌ نفر را كه‌ 2 دختر و 3 مرد جوان‌ بودند، به‌ تصور مبارزه‌ با فساد و پاكسازي‌ شهر كرمان‌ ربوده‌ و به‌ قتل‌ رسانده‌اند. جنازه‌هاي‌ اين‌ پنج‌ قرباني‌ در بيابان‌هاي‌ اطراف‌ شهر پيدا شده‌ است‌. قاضي‌ دادگاه‌ كرمان‌ گفت‌: تمامي‌ 6 متهم‌ باند قتل‌هاي‌ زنجيره‌يي‌ كرمان‌ عضو پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ علي‌اصغر مولا بودند و با انگيزه‌ پاك‌ كردن‌ جامعه‌ از فساد اين‌ قتل‌ها را انجام‌ داده‌اند. به‌ گزارش‌ خبرنگار ما، قاضي‌ اميري‌ تبار رييس‌ شعبه‌ 9 دادگستري‌ كرمان‌ و مسوول‌ رسيدگي‌ به‌ پرونده‌ قتل‌هاي‌ زنجيره‌يي‌ در كرمان‌ ضمن‌ بيان‌ اين‌ مطلب‌ گفت‌:رياست‌ اين‌ باند را محمد حمزه‌ مصطفوي‌ برعهده‌ داشت‌ كه‌ سرباز مركز كنترل‌ فرماندهي‌ ناجا است‌ و بقيه‌ افراد طبق‌ فرمان‌ او عمل‌ مي‌كرده‌اند. وي‌ گفت‌: نخستين‌ قرباني‌ اين‌ باند جوان‌ 19 ساله‌يي‌ به‌ نام‌ مصيب‌ افشاري‌ بود كه‌ 22 شهريور سال‌ گذشته‌ به‌ قتل‌ رسيده‌ است‌. متهمان‌ به‌ قتل‌ در بازجويي‌ها گفته‌اند مصيب‌ در ميدان‌ امام‌خميني‌ كرمان‌ مواد مخدر مي‌فروخت‌ ما بعد از شناسايي‌ او چندين‌ بار تذكرداديم‌ تا دست‌ از كارهايش‌ بردارد، اما او بي‌اعتنا بود تا اينكه‌ به‌ دستور حمزه‌ يك‌ روز او را به‌ زور سوار ماشيني‌ كرديم‌ و به‌ محله‌ هفت‌ باغ‌ برديم‌ در آنجا حمزه‌ ابتدا سنگي‌ به‌ سر مصيب‌ كوبيد و او را داخل‌ چاله‌يي‌ استخرمانند انداخت‌، سپس‌ هر كدام‌ از ما سنگي‌ به‌ او كوبيديم‌ اما مصيب‌ نمي‌مرد تا اينكه‌ حمزه‌ گفت‌ بهتر است‌ او را زنده‌ به‌ گور كنيم‌. بعد چاله‌يي‌ كنديم‌ و پيكر نيمه‌جان‌ مصيب‌ را به‌ داخل‌ آن‌ انداختيم‌ و با شن‌ و ماسه‌ روي‌ چاله‌ را پوشانديم‌ و به‌ اين‌ ترتيب‌ مصيب‌ را زنده‌ به‌ گور كرديم‌. قتل‌ دوم‌ يك‌ هفته‌ بعد از قتل‌ مصيب‌، محسن‌ كمالي‌ را شناسايي‌ كرديم‌. او فساد اخلاقي‌ داشت‌، بنابراين‌ يك‌ روز كه‌ در حال‌ خروج‌ از خانه‌ بود، او را گرفتيم‌ و به‌ هفت‌ باغ‌ برديم‌ و در آنجا محسن‌ را هم‌ خفه‌ كرديم‌ و جسدش‌ را در همانجا مدفون‌ كرديم‌، سپس‌ به‌ فرمان‌ حمزه‌، موبايل‌ و موتور محسن‌ را برداشتيم‌ تا از آنها براي‌ كارمان‌ استفاده‌ كنيم‌. قتل‌ سوم‌ نفر سوم‌ جميله‌ اميراسماعيلي‌، زن‌ جواني‌ بود كه‌ او هم‌ خريد و فروش‌ مواد مخدر مي‌كرد و فساد اخلاقي‌ داشت‌، از آنجا كه‌ اين‌ زن‌، ازدواج‌ هم‌ كرده‌ بود، پس‌ از ربودن‌ وي‌ او را خفه‌ نكرديم‌، بلكه‌ چاله‌يي‌ كنديم‌ و با روش‌ سنگسار او را به‌ قتل‌ رسانديم‌، بعد جسد اين‌ زن‌ شوهردار را به‌ بيابان‌هاي‌ اطراف‌ كرمان‌ برديم‌ و در آنجا انداختيم‌ تا طعمه‌ حيوانات‌ شود. قتل‌ زوج‌ جوان‌ متهمان‌ اعتراف‌ كرده‌اند: به‌ ما گفته‌ بودند كه‌ محمد رضا و شهره‌، دختر و پسر فاسدي‌ هستند كه‌ با هم‌ ارتباط‌ نامشروع‌ دارند به‌ همين‌ خاطر،آنها را هنگامي‌ كه‌ سوار خودروي‌ پژوي‌ محمدرضا بودند شناسايي‌ كرديم‌ و بعد از اينكه‌ جلويشان‌ را در جاده‌ گرفتيم‌ آنها را به‌ چاله‌ پر از آب‌ هفت‌ باغ‌ برديم‌ و هر دو را در آنجا خفه‌ كرديم‌. بعد اجسادشان‌ را داخل‌ پژو گذاشتيم‌ و به‌ بيابان‌ برديم‌، پس‌ از آنكه‌ اجساد را به‌ بيرون‌ انداختيم‌، ماشين‌ پژو را به‌ آتش‌ كشيديم‌ و موبايل‌ محمدرضا را برداشتيم‌. ( به‌ گفته‌ خانواده‌ اين‌ دختر و پسر جوان‌، شهره‌ و محمدرضا با هم‌ نامزد عقد كرده‌ بودند و آن‌ شب‌ با اتومبيل‌ پژو براي‌ ديدن‌ خانه‌ جديدشان‌ مي‌رفتند كه‌ گرفتار باند قاتلان‌ شده‌اند) چگونه‌ دستگير شدند قاضي‌ اميري‌تبار درباره‌ نحوه‌ بازداشت‌ متهمان‌ گفت‌: گروه‌ متهمان‌ به‌ قتل‌، در ششمين‌ آدم‌ربايي‌، پسر جواني‌ به‌ نام‌ هادي‌ را طعمه‌ قرار دادند كه‌ پس‌ از ربودن‌، وي‌ را آزاد كردند. ما هادي‌ را به‌ بازجويي‌ خواستيم‌ تا گروه‌ رباينده‌ را شناسايي‌ كنيم‌. در اين‌ بازجويي‌ متوجه‌ شديم‌ چند تن‌ از ربايندگان‌ همراه‌ خود موبايل‌ داشته‌اند و حدس‌ زديم‌ اين‌ موبايل‌ها متعلق‌ به‌ قربانيان‌ است‌ بنابراين‌ بعد از استعلام‌ از مخابرات‌ تهران‌ و گرفتن‌ پرينت‌ تماس‌هايي‌ كه‌ با شماره‌ موبايل‌هاي‌ مقتولان‌ گرفته‌ شده‌ بود، متوجه‌ شديم‌ بيش‌ از 2 هزار تماس‌ تلفني‌ با اين‌ موبايل‌ها انجام‌ شده‌ كه‌ بيشتر آنها با مركز كنترل‌ فرماندهي‌ ناجا و با شخصي‌ به‌ نام‌ محمد حمزه‌ مصطفوي‌ بوده‌ است‌، بنابراين‌ اين‌ فرد را بازداشت‌ كرديم‌ و او را مورد بازجويي‌ قرار داديم‌، اما محمد حمزه‌ در جريان‌ بازجويي‌ هيچ‌ اعترافي‌ نكرد. كارآگاهان‌ خبره‌ اداره‌ آگاهي‌ كرمان‌ از محمد حمزه‌ خواستند تا نام‌ 14 تن‌ از دوستان‌ نزديكش‌ را بنويسد او هم‌ روي‌ ورقه‌يي‌ اسامي‌ و مشخصات‌ دوستانش‌ را نوشت‌ و كارآگاهان‌ پس‌ از تحت‌ نظر قراردادن‌ اين‌ 14 دوست‌ محمد حمزه‌ اطلاعات‌ لازم‌ را به‌دست‌ آوردند و سپس‌ خود او را نيز مورد بازجويي‌هاي‌ فني‌، پليسي‌ قرار دادند، تا اينكه‌ محمد حمزه‌ لب‌ به‌ اعتراف‌ گشود و گفت‌ كه‌ مصيب‌ (نخستين‌ طعمه‌ اين‌ گروه‌) را او به‌ قتل‌ رسانده‌ است‌. قاضي‌ پرونده‌ ادامه‌ داد: بعد از اينكه‌ 14 دوست‌ محمد حمزه‌ را تحت‌ نظر قرار داديم‌ موفق‌ شديم‌، محمد يا عباسي‌ و محمد سلطاني‌ و بقيه‌ افراد باند را شناسايي‌ و بازداشت‌ كنيم‌. قاضي‌ دادگاه‌ در خصوص‌ هادي‌ (طعمه‌ ششم‌) كه‌ توانسته‌ بود نجات‌ پيدا كند، گفت‌: متهمان‌ در اعترافات‌ خود گفتند: پس‌ از اينكه‌هادي‌ را ربوديم‌ 3 بار براي‌ كشتن‌ او استخاره‌ كرديم‌، اما خوش‌ نيامد، موبايلش‌ را گرفتيم‌ و او را رها كرديم‌. قاضي‌ دادگاه‌ افزود: هادي‌ پس‌ از آزادي‌ از دست‌ گروه‌ به‌ دادگاه‌ احضار و او را تحت‌ بازجويي‌ قرار داديم‌ و سرنخ‌هايي‌ درباره‌ گروه‌ به‌ دست‌ آورديم‌ و بعد از بيرون‌ آوردن‌ پيشينه‌ هادي‌ متوجه‌ شديم‌ خود او به‌ اتهام‌ قتل‌ برادرزنش‌ تحت‌ تعقيب‌ است‌، به‌ همين‌ دليل‌ وي‌ را بازداشت‌ كرديم‌، اما او موفق‌ به‌ فرار شد و در حال‌ حاضر ماموران‌ به‌ دنبال‌ اين‌ جوان‌ فراري‌ هستند. علت‌ بركناري‌ سردار جوركش‌ مدير كل‌ دادگستري‌ استان‌ كرمان‌ نيز در اين‌ مصاحبه‌ مطبوعاتي‌ گفت‌: بركناري‌ سردار جوركش‌، فرمانده‌ سابق‌ نيروي‌ انتظامي‌ كرمان‌ هيچ‌ ربطي‌ به‌ اين‌ پرونده‌ نداشت‌ و اين‌ تصميمي‌ بود كه‌ از سوي‌ سردار قاليباف‌ گرفته‌ شده‌ بود.وي‌ افزود: سردار جوركش‌ هيچ‌ اطلاعاتي‌ در خصوص‌ اين‌ پرونده‌ نداشت‌ كه‌ در اختيار مردم‌ قرار دهد و تمامي‌ حرفهاي‌ ايشان‌ را تكذيب‌ مي‌كنم‌.(لازم‌ به‌ توضيح‌ است‌، سردار جوركش‌ پس‌ از دستگيري‌ اعضاي‌ اين‌ باند، اعلام‌ كرده‌ بود ناگفته‌هاي‌ زيادي‌ دارد و حاضر به‌ مناظره‌ با رييس‌ كل‌ دادگستري‌ كرمان‌ است‌.)رييس‌ دادگستري‌ كرمان‌ در خصوص‌ غيرعلني‌ بودن‌ دادگاه‌ گفت‌: علني‌ يا غيرعلني‌ بودن‌ دادگاه‌ مساله‌يي‌ است‌ كه‌ قاضي‌ بايد در مورد آن‌ تصميم‌ بگيرد و چون‌ در اين‌ پرونده‌ مسائل‌ منكراتي‌ مطرح‌ شده‌ بود، براي‌ حفظ‌ شان‌ مردم‌ و طبق‌ قانون‌ و آيين‌ نامه‌ و با نظر قاضي‌، جلسات‌ محاكمه‌ غيرعلني‌ تشكيل‌ خواهد شد. وي‌ در پايان‌ افزود: حكم‌ متهمان‌ اين‌ پرونده‌ اوايل‌ هفته‌ آينده‌ اعلام‌ خواهد شد. امام‌ جمعه‌ كرمان‌ نيز با حضور در جمع‌ اعضاي‌ ستاداحياي‌ امر به‌ معروف‌ ونهي‌ از منكر،اصناف‌ وبازاريان‌ گفته‌ است‌ :عده‌ يي‌ نادان‌ به‌ نام‌ امربه‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر كارهاي‌ غلطي‌ كرده‌ اند.
منتشر شده در روزنامه اعتماد

جایزه

اسماعيل خويي جايزه آزادي بيان هلمن ـ همت را به خاطر ممنوع بودن انتشار آثارش در ايران و مبارزه براي آزادي بدون هراس از مرگ دريافت کرد.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

اي‌ عشق‌، شكسته‌ايم‌، مشكن‌ ما را
اينگونه‌ به‌ خاك‌ ره‌ ميفكن‌ ما را
ما در تو به‌ چشم‌ دوستي‌ مي‌بينيم‌
اي‌ دوست‌ مبين‌ به‌ چشم‌ دشمن‌ ما را
فريدون مشيري

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes