فکر کن
تو دسته گلي فرستاده باشی
و فکر کن
دو تا رز سرخ
ميان آن همه مريم سفید
یک کارت کوچک را
به سينه داشته باشند
فکر کن
امروزاز تشييع جنازه ام برگشته باشی
و فکر کن
برای هيچ کس فرقي نمي کند فردا
و آفتاب باز، و باران باز
باز هاي هوي باد و بچه ها
باز هياهوی اشيا
فکر کن
و فکر کن
گم شده ام
و دلت عين سير و سرکه نمي جوشد
و فکر فکر می کنم
تو دسته گلي
و فکرکه بيايي، آمده باشي
نيامده روزها را
از تشييع جنازه ام همه
برگشته اي
و فکر فکر می کنم
نيامده
برگشته باشي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر