۱۳۸۲ شهریور ۲۳, یکشنبه

دو کبریت سوخته

آدورنو: برای انسانی که دیگر خانه یی ندارد تادر آن زندگی کند نوشتن تبدیل به مکانی برای زندگی می شود.
پایان یک سالگی اکنون با این سطر های آدورنو شاید یک جوری حرف های دل بی قراری است که حالا جز کلمات هیچ مکان و هیچ مجالی برای ادامه ندارد.برای من حالا یک سال است که وبلاگ نوشتن افیون زخم هایی شده که به قول هدایت روح آدم را مثل خوره می تراشد...با هر تولد مردن هم کلید می خورد.با این حساب من و اکنون داریم می میریم و همین طور نزدیک می شویم به آن دهان سرد مکنده.نوشتن حالا خانه من است دیگر هیچ چیز جز کلمه آرامشم نمی دهد و همین است که این وبلاگ شده دل خوشی این روز های سیاه.همه چیز به هم ریخته است ... همه چیز به هم می ریزد ... اتاق و خانه و خیابان ... آدم ها و آدرس ها ... تایاد بگیریم چیزهایی ...که در باران تکرار می شوند را بنویسم... غار غار کلاغ ها و گم شدن دو کبریت سوخته را.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes