۱۳۸۲ تیر ۲۳, دوشنبه

نامه‌هاو دغدغه‌ها

یکم‌. طی‌ روزهای‌ اخیر چند نامه‌ خطاب‌ به‌ سید محمد خاتمی‌ انتشار یافته‌ که‌ از ویژگی‌ خاصی‌ برخوردارند: اغلب‌ نامه‌های‌ شش‌ سال‌ گذشته‌ از خاتمی‌ به‌ عنوان‌ رییس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و بالاترین‌ مقام‌ اجرایی‌ می‌خواست‌ تا از حقوق‌ شهروندان‌ و یا حقوق‌ مصرح‌ و قانونی‌ نهادهای‌ مدنی‌ یا اشخاص‌ حمایت‌ کرده‌ و یا جلوی‌ نقض‌ احتمالی‌ چنین‌ حقوقی‌ را بگیرد. مضمون‌ اصلی‌ نامه‌های‌ اخیر به‌ خاتمی‌ اما بیش‌ تر به‌ جای‌ شخصیت‌ حقوقی‌ او، بر خصوصیات‌ انسانی‌ خاتمی‌ تکیه‌ کرده‌ و از او می‌خواهد که‌ آن‌ چه‌ نگارندگان‌ نامه‌ها، ناامیدی‌ عمومی‌ از اصلاحات‌ می‌خوانند را بیش‌ از این‌ دامن‌ نزند.
دوم‌. نویسندگان‌ نامه‌های‌ اخیر بیش‌ از آن‌ که‌ شخصیتی‌ سیاسی‌ داشته‌ باشند، سوابق‌ فرهنگی‌ دارند. از این‌ منظر و با توجه‌ به‌ پررنگ‌ بودن‌ شخصیت‌ فرهنگی‌ سید محمد خاتمی‌ و همچنین‌ توجه‌ به‌ متن‌نامه‌ها که‌ با زبانی‌ ادیبانه‌ نگاشته‌ شده‌ اند، می‌توان‌ به‌ نوعی‌ نامه‌های‌ اخیر را توصیه‌های‌ دوستانه‌یی‌ تعبیر کرد که‌ گاه‌ حتی‌ لحن‌ ناصحانه‌یی‌ به‌ خود گرفته‌اند.
با این‌ حساب‌ می‌شود ادعا کرد که‌ فشار لایه‌هایی‌ از نخبگان‌ به‌ سیدمحمد خاتمی‌ برای استعفا آغاز شده‌ و احتمالا در روزهای‌ آینده‌ این‌ فشار تشدید خواهد شد.
سوم‌. سیدمحمد خاتمی‌ بارها تاکید کرده‌ که‌ او رییس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌. او حتی‌ هنگامی‌ که‌ از لوایح‌ دوگانه‌ صحبت‌ می‌کند بارها تاکید کرده‌ که‌ لوایح‌ مورد نظرش‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ فراتر از قانون‌ اساسی‌ را مدنظر نداشته‌ و ندارد. خاتمی‌ حالا با موقعیتی‌ استثنایی‌ مواجه‌ است‌: از سویی‌ روند اصلاحات‌ در ایران‌ چنان‌ کند شده‌ که‌ برخی‌ معتقدند اصلاحات در چار چوب قانون اساسی فعلی به ‌ بن‌بست‌ رسیده است. از سوی‌ دیگر شعار اصلی‌ او یعنی‌ قانون‌گرایی‌ با تعبیری‌ که‌ امیرمحبیان‌ نخست‌ بار یاد کرد یعنی‌ «تور قانون‌»، همه‌ مردان‌ رییس‌ جمهور را به‌ نوعی‌ از اطرافش‌ پراکنده‌. در این‌ میان‌ شرایط‌ بین‌المللی‌ و منطقه‌یی‌ هم‌ بر تصمیم‌های‌ خاتمی‌ تاثیری‌ دوچندان‌ برجای‌ گذاشته‌ است‌. با این‌ حساب‌ باید پذیرفت‌ که‌ نامه‌های‌ اخیر به‌ خاتمی‌ در روزهایی‌ به‌ دستش‌ رسیده‌ که‌ هر حرکت‌ او ممکن‌ است‌ تبعات‌ پیش‌بینی‌ نشده‌یی‌ داشته‌ باشد. شاید تعبیر راه‌ رفتن‌ بر لبه‌ تیغ‌ بیانگر حساسیت‌ مسیر پیش‌ روی‌ خاتمی‌ باشد.
چهارم‌. نامه‌ عبدالکریم‌ سروش‌ به‌ خاتمی‌ در این‌ میان‌ شاید اهمیت‌ خاصی‌ داشته‌ باشد. او در نامه‌اش‌ دستاوردهای‌ خاتمی‌ را در شش‌ سال‌ گذشته‌ مورد انتقاد قرار داده‌ است‌. سروش‌ همچنین‌ انتقاداتی‌ را از شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ که‌ خاتمی‌ ریاستش‌ را به‌ عهده‌ دارد، مطرح‌ کرده‌ است‌ و همه‌ این‌ انتقادات‌ البته‌ به‌ بهانه‌ تعطیلی‌ انتشارات‌ و مرکز پژوهشی‌ بوده‌ که‌ آثار او را منتشر می‌کرده‌ است‌. این‌ استاد برجسته‌ فلسفه‌ علم‌ ودین‌ ، که‌ در زمان تعطیلی دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی ‌ یکی‌ از اعضای‌ شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ هم‌ بوده‌ اما در این‌ نامه‌ هیچ‌ اشاره‌یی‌ به‌ گذشته‌ نداشته‌ است‌.
دکتر سروش‌ در نامه‌ اخیرش‌ خاتمی‌ را در برابر این‌ پرسش‌ قرار داده‌ که‌ آیا به‌ اهمیت‌ خود برای‌ زیست‌ محافظه‌کاران‌ واقف‌ است‌ و اگر هست‌ چرا همچنان‌ چنین‌ امکانی‌ را برای‌ ایشان‌ فراهم‌ می‌کند. موضع‌ روشنفکران‌ همواره‌ نقد قدرت‌ بوده‌ و باید باشد و نامه‌ سروش‌ هم‌ از همین‌ موضع‌ نگاشته‌ شده‌ است‌ اما او هیچگاه‌ جای‌ خاتمی‌ نبوده‌ و نیست‌. دغدغه‌های‌ یک‌ رییس‌ جمهوری‌ بی‌گمان‌ با دغدغه‌های‌ یک‌ روشنفکر متفاوت‌ است‌. خاتمی‌ غیر از پاسخ‌ به‌ دغدغه‌ دیگران‌، این‌ روزها دغدغه‌های‌ شخصیت‌ حقوقی‌ را با خود دارد که‌ ریاست‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌. او موقعیتی‌ یگانه‌ را تجربه‌ می‌کند: رای‌ بی‌ رقیب‌ مردمی‌، مخالفان‌ قدرتمند، دوستان‌ بشدت‌ منتقد و منافع‌ ملی‌ بشدت‌ آسیب‌ پذیر را.
یاداشت منتشر شده در روزنامه اعتماد 23 تیر 82

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes