۱۳۸۱ آذر ۱۳, چهارشنبه

زمستان

دو روز پيش متهم به قتل لاله سحر خيزان آمده بود اينجا.بقيه اش بماند براي بعد...
باز هم مي نويسم كه شب هاي بي ستاره نمانه نمانه/بي مهري زمانه نمانه نمانه...
اين روزها اگر چه سياه و تاريكند برايم اما بوي بهار را هم توي خودشان دارند.يك روز فروغ گفته ايمان بياوريد به آغاز فصل سرد و توي دي ماه آمدن و توي بهمن رفتن را هم داشته با خودش.من به زمستان ايمان دارم اما راستش را بخواهي به بوي پيراهنت اين جا و اكنون بيشتر.به آمدنت.به آمون.بدون اميد بدون ايمان وگر نه بدون تو يك لحظه نمي شد نمي شود اين كابوس را تاب آورد...همين و يادت. همين و همه ي اين راه دراز و اين همه عشق. فكر كنم بقيه اش مهم نيست.برهنه بگو برهنه خاكم كنند...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes