۱ امروز چهار سال گذشته از روزي كه محمد مختاري تا نزديكهاي غروب مشغول خواندن و نوشتن بود و بعد به قصد خريد يكي دو تا لامپ و چند شيشه شير از خانه ميزند بيرون.يك روز قبل وقتي رفته بود يادبود حميد مصدق يكي ازش پرسيده بود كه قتل فروهرها و مرگمصدق ربطي به هم دارد يا نه؟و مختاري گفته بود نه.او نميدانست فردا صبح دو تا ماشين و سرنشينانش كنار خيابان انتظار ميكشند كه از خانه بزند بيرون و آن قدر صبر دارند كه تا ساعت پنج عصر هم همان جا ميمانند. مختاري حتي به مغازه هم ميرسد، خريد ميكند كه برگردد به «هفتاد سال عاشقانه» و شعرهاش فكر ميكند و به «تمرين مدارا». توي آن دو تا ماشين اما چند نفر فقط به يك چيز فكر ميكنند، «انجام وظيفه» يا چيزي در همين حدود. آنها وقتي مختاري را سوار ماشينشان ميكنند هم به همين فكر ميكنند. ساعتها چرخيدن توي شهر طبعا نبايد به ريسماني ختم شود كه معمولا فاصله بين زندگي و مرگ را در چند دقيقه طي ميكند اما سياست هميشه قربانيان خودش را ميگيرد و كاري هم به دل طرف ندارد.چند روز هول و هراس و بعد يافتن جسد بيجان شاعر و قصهيي كه براي محمد جعفرپوينده تكرار ميشود. آنچه به قتلهاي زنجيرهيي شهرت يافته حالا چهار ساله ميشود.
2 توي اين چهار سال اتفاقها افتاده و توي همه سالهايي كه رفته و ميآيند اتفاقها. مرگ سعيد امامي كه «هويت» سازي او شهره است حالا خيلي چيزها را آشكار و نهان كرد. حالا معلوم شده كه آن «نابغه» امنيتي تنها در از پا در آوردن كساني مهارت داشته كه خطري براي نظام نبودند. او بيخطرها را از پا در ميآورد كه فتنه به پا كند و خطر. يك نكته ديگر هم حالا در چهارسالگي قتلهاي زنجيرهيي عيان شده و آن اين كه آؤار اطلاعيه تاريخي وزارت اطلاعات در نيمه دي ماه 1377 با مرگ امامي آسيبشناسي ماجراي قتلها و حقيقتيابي را حالا با حاصل جمع صفر برابر كرده است.
۳ماجراي قتلهاي زنجيرهيي از دل چهار سال پيش به عمق تاريخ پرتاب شده و ميشود. اما انديشهيي كه ماجراي قتلهاي زنجيرهيي از دل آن برآمده از دل تاريخ راهش را تا هنوز ادامه داده است. وقتي دو سال پيش و در هنگامه رسيدگي حقوقي به اين ماجرا، خانواده مقتولان نسبت به عاملان قتلها اعلام گذشت كردند بر يك نكته تاكيد داشتند و آن اينكه خواستار انتقام نيستند آنها بر يك خواسته تاريخي تاكيد داشتند و آن طرد و رد تفكري است كه ميتواند بيگناه را گناهكار و گناهكار را بيگناه معرفي كند، چشمهاي تيزبين نظارت همگاني را كور و برشمار قربانيان بيفزايد.
تاريخ دل پر رمز و رازي دارد. او روزي درباره همه ما قضاوت كرده و خواهد كرد. امروز خيليها ميتوانند نگران چنين قضاوتي باشند.
منتشر شده در روزنامه اعتماد 12 آذر 1381
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر