۱۳۸۱ آبان ۲۵, شنبه

تمام و ناتمام

خیلی چیز ها تمام می شوند یکیش هم من که تمام شده ام.هر چیزی یه موقعی عزیزه منم یه موقع هایی عزیز بودم وحالا نه...این که می نویسم نه می شود به هزار زبان دیگر هم نوشتش و به هزار دلیل توجیهش کرد....وباقی قضایا...
اما هیچ کس نباید فکر کند که بازی تمام شده چرا که سکه های جهان دو رو دارند و این که ونسه روموس...ناتمام ماندم و مانده...ادامه اش را عشق است...توی این پاییز همه چیزش کابوس: برف همانقدر می چسبد که مرگ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes