۱۳۸۱ آبان ۱۴, سه‌شنبه

آن که بر در می کوبد

يكم‌.بني‌صدريزاسيون‌ يا بني‌صدري‌ كردن‌ شرايط‌ از جمله‌ راهكارهاي‌ شماري‌ ازمحافظه‌كاران‌ در پنج‌ سال‌ گذشته‌ بوده‌ است‌. آنها از دوم‌ خرداد 76 تا امروز بارها تلاش‌ كرده‌اند تا با چنين‌ راهكاري‌ خط‌ تقابل‌ را پي‌ بگيرند. نخستين‌ تجربه‌ آنها در اين‌ مورد همزمان‌ با قتل‌هاي‌ زنجيره‌يي‌ با شكست‌ مواجه‌ شد و براي‌ پوشاندن‌ چنين‌ تلاشي‌ سعي‌ كردند چنين‌ روشي‌ را به‌ ديگران‌ نسبت‌ بدهند. در آن‌ مقطع‌ آنها در يادداشت‌ها و سخنراني‌هايشان‌ اعلام‌ كردند كه‌ اصلاح‌طلبان‌ خط‌ تقابل‌ رييس‌جمهوري‌ و رهبري‌ را دنبال‌ مي‌كنند، حال‌ آنكه‌ خودشان‌ با اين‌ فرض‌ كه‌ در صورت‌ شكل‌گيري‌ چنين‌ تقابلي‌ مي‌توانند با استفاده‌ از شرايط‌ به‌ خواسته‌هاي‌ خود برسند به‌ چنين‌ جرياني‌ دامن‌ زده‌ و مي‌زنند. اما روش‌ و منش‌ سيدمحمد خاتمي‌ هيچ‌گاه‌ به‌ اين‌ رويا مجال‌ بروز نداده‌ است‌.
دوم‌.در يك‌ سال‌ گذشته‌ و بخصوص‌ از هنگام‌ ارايه‌ لوايح‌ اخير از سوي‌ خاتمي‌ به‌ مجلس‌، محافظه‌كاران‌ كلكسيوني‌ از پروژه‌هاي‌ شكست‌ خورده‌ در چهار سال‌ گذشته‌ را به‌ صورت‌ ملغمه‌يي‌ از تاكتيك‌ها براي‌ توقف‌ روند اصلاحات‌ به‌ كار گرفته‌اند. چرا كه‌ آنها خوب‌ مي‌دانند تصويب‌ لوايح‌ اخير فراروي‌ اصلاحات‌ از بن‌بستي‌ است‌ كه‌ محافظه‌كاران‌ با «تور قانون‌» ايجاد كرده‌ بودند.
سوم‌.دو روز پيش‌ يك‌ کيهان در يادداشتي‌ با عنوان‌ «حكايت‌ يك‌ گسست‌» نوشته‌ است‌: «هفته‌ها و ماه‌هاي‌ آينده‌، احتمالا از روزهاي‌ مهم‌ تاريخ‌ انقلاب‌ خواهد بود. اين‌ دوره‌ اگرچه‌ مي‌تواند مانند عبور از يك‌ سر بالايي‌ سخت‌ و نفسگير و پرمحنت‌ باشد، خالي‌ از بركت‌ هم‌ نيست‌. از طرفي‌ با قدري‌ تسامح‌، مي‌توان‌ آن‌ را شبيه‌ روزهاي‌ پرحرارت‌ خرداد و تير 1360 دانست‌.» اين‌ جمله‌ وقتي‌ معنا مي‌يابد كه‌ سخنان حسین شریعتمداری را هم بخوانيم‌ که گفته«با توجه‌ به‌ برخي‌ شواهد و قراين‌ اين‌ نكته‌ را بعيد نمي‌دانيم‌ كه‌ بعضي‌ حتي‌ براي‌ تشييع‌ جنازه‌ اصلاحات‌ لحظه‌شماري‌ كنند.» اگرچه‌ او‌ نگفته‌ كه‌ چه‌ كساني‌ اين‌ كار را مي‌كنند و با پذيرفتن‌ گزاره‌ خبري‌ او مي‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ چه‌ كساني‌ خود را براي‌ تشييع‌ جنازه‌ اصلاحات‌ آماده‌ مي‌كنند. همان‌ها كه‌ پنج‌ سال‌ در برابراصلاحات‌ مانع‌ ايجاد كرده‌اند و همان‌ها كه‌ با تلاش‌ براي‌ بني‌صدري‌ كردن‌ شرايط‌ مي‌خواهند تير خلاص‌ را به‌ اصلاحات‌ شليك‌ كنند. كسي‌ كه‌ مي‌نويسد: «دوره‌ اصلاحات‌، فرصتي‌ بود كه‌ سوخت‌، دود شد و به‌ هوا رفت‌. الان‌ اين‌ فرايند، متاسفانه‌ به‌ ميتي‌ مي‌ماند كه‌ جز دفن‌ كردن‌ راهي‌ برايش‌ باقي‌ نمانده‌.» شايد مي‌خواهد همان‌ حكايتي‌ را به‌ يادمان‌ بياورد كه‌ مي‌گويد: «ببين‌ عزا، چه‌ عزايي‌ است‌ كه‌ مرده‌شور هم‌ گريه‌ مي‌كند.»
چهارم‌.وقتی یادداشت نویس کیهان مي‌نويسد: «مگر هيتلر راي‌ گسترده‌ مردم‌ را نداشت‌ و محبوبيت‌ زايدالوصفش‌ چشم‌ جهانيان‌ را خير نكرده‌ بود؟ فاصله‌ او تا ديكتاتوري‌، مگر چند قدم‌ بود؟ چه‌ شد كه‌ اين‌ منتخب‌ ملت‌، فجيع‌ترين‌ جنايت‌ها را در تاريخ‌ به‌ نام‌ خود يادگار گذاشت‌؟» و ادامه‌ مي‌دهد كه‌ «كره‌ اصلاحات‌ بعد از اين‌ همه‌ مدت‌، موش‌ زاييده‌ و در ديگش‌ آش‌ جدايي‌ دين‌ از حكومت‌ بار گذاشته‌اند و آن‌ را با هيزم‌ لايحه‌هايي‌ مثل‌ «ديكتاتور كردن‌ رييس‌جمهوري‌» و «دولتي‌ كردن‌ مجلس‌» جوش‌ مي‌آورند.» سه‌ چيز را با هم‌ منطبق‌ كرده‌ اول‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و نظام‌ حكومتي‌ آلمان‌ نازي‌ را، دوم‌ سيدمحمد خاتمي‌، رييس‌جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ و آدولف‌ هيتلر ديكتاتور نازي‌ را و سوم‌ عصر انقلاب‌ اسلامي‌ و رايش‌ سوم‌ را. برادران‌ را چه‌ شده‌ است‌؟ آنان‌ را چه‌ شده‌ كه‌ براي‌ تحقق‌ خواست‌هايشان‌ حاضرند هرمقايسه‌يي‌ را منتشر و بعد هم‌ توجيه‌ كنند؟آيا آن‌ كه‌ شباهنگام بر در مي‌كوبد، به‌ كشتن‌ چراغ‌ آمده‌ است‌؟
یادداشت روزنامه اعتماد 14 آبان 81.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes