۱۳۸۱ مهر ۸, دوشنبه

پایان نامه

چند روز ديگر
و چند هفته پس از آن که يکی و عشق را
جلوی هم کلاسي هاو
پدر و مادرت
و استادانی که هيچ حرفی برای گفتن ندارند
بکش
کشته يی
همه با احترام
به دختر کوچکی که حالا برای خودش
خانوم شده يی به خدا
چشم
نمی آيم
که چشم هايم را ببينی
اين اشک
دريا نيستم
رودخانه بودم برايت
که هر وقت دلت خواست
خواستی آمدم
نمی خواهی نمی آيم
نمی خواهی نمی آیم
دفاع کن خوب
این پایان نامه نیست
که سطرهاش را تو بنویسی
من بخوانم
قصاب ها هم به خدا
دلم همیشه پیش توست
این را خودت بهتر دانسته یی می دانی
و نیامدم
آنها به تو گل می دهند
نمره خوب
چند جعبه شیرینی و شکلات
من زندگی را
دفاع نکن
این پایان نامه نیست
چند روز دیگر
هفته هاست که نمی خوابم و
کابوس
قرار بود شبش حرف های عاشقانه تری بزنم
با سه پاکت روز را تمام
یک نخ نبود
که پاره اش کنی
ما وصله می زنیم ای عشق
و صبر مان مثل دل مان کوچک نیست
و صبر مان مثل دل مان نازک نیست
چند روز دیگر
هفته هاست که با سیگار ها دود شده ام
و نیستم
جای چشم هام منطق و حرف های دیگران را
گیرم که گذاشتی
جای این دل چرا می گذاری؟
چرا فکر کرده یی تنها
چرا تنها فکر کرده یی
همه دنیا با هم اند
توی این بازی
من یک طرف هستم
باختم
عادلانه نبود نیست
تو هم سر دنیا را گرفتی
این روز ها و چند روز و سال و سال ها
توجلوی هم کلاسی ها و
پدر و مادرت
و استادان و خیلی کسان دیگر
از چیزی دفاع کرده یی می کنی
که پایان نامه نیست
که پایان نامه نیست
دنیا نامرد تر از این حرف هاست
باور کن.
23تیر 1381

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes