يكم.الكسي توكويل سالها پيش گفته است:«هرنامي ميخواهيد برخود بگذاريد، هرنامي جز آزادي خواه. اين يكي را مجاز نيستيد برگزينيد. چون شايستگياش را نداريد...كسي كه از دموكراسي دم ميزند، از حداكثر آزادي ممكن براي هر شهروند، فقير يا روتمند ، مقتدر يا فروتن، سخن ميراند... پس چگونه ممكن است دموكراسي بندگي يكسان باشد؟ نه، دموكراسي آزادي يكسان است.»
دوم.محافظه كاران اخيرا تلاش مي كنند تا لايحه تبيين اختيارات رييس جمهوري را تلاش براي بازگشت ديكتاتوري قلمداد كنند. آنها در عين حال ميكوشند لايحهاصلاح قانون انتخابات را زمينه بازگشت مخالفان به مجلس نشان بدهند. همزماني ارسال دو لايحه به مجلس حالا محافظه كاران را با تناقضي آشكار مواجه كرده تناقضي كه حكايت از انحصار طلبي و اقتدار خواهي ايشان دارد.
سوم.آنهايي كه بارها اعلام كردهاند«حاضرند جانشان را بدهند تا مخالفشان حرف نزند» حالا نگران ديكتاتورياند. عدالت و آزادي دو خواستهتاريخي ملت ايران است. ستايشگران نقص حقوق شهروندي و ناديده گرفتن آراي عمومي نميتوانند آزادي خواه باشند. لوايح اخير بازتاب كنش ايشان در برابر خواست عمومي ملت يعني اصلاحات و ناديده گرفتن «حقوق ملت» است.
این یادداشت در روزنامه اعتماد،سه شنبه 9 مهر 81 منتشد شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر