ديروز رفته بودم رشت همايش باز شناسی نهضت جنگل.البته همايش دو روزه بود ولی من فقط يک روز را آنجا بودم.مقالات خوبی خوانده شد و مرا برد به گذشته تاريخی زادگاهم.آنجا که مردمانی ساده و نجيب سالها رنج و عشق را به هم آميخته اند و هميشه هم سر شان کلاه رفته است.سری هم زدم به مادرم که سالهاست توی گورش نشسته و نگاهم می کند.بخشی از زندگی من حالا برگشته رشت و به ناگزیر فعلا هر از چندی سری می زنم به آنجا.بخشی که حالا ترمز شده برای حرکتم.با این همه باید بروم جلو و هیچ چیز نمی تواند جلوی این حرکت را بگیرد...
۱۳۸۱ مهر ۱۷, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر