امروز احمد محمود توی گور خودش آرام گرفت.خيلی ها آمده بودند و البته خيلی ها هم نيامده بودند.آدم دلش می گيرد وقتی تنهايی نويسندگان و شاعران اينجا و اکنون را مي بيند.به نظرم رسيد پيش دستی کنم و همين جا بنويسم که هيچ کس به خودش زحمت ندهد که بيايد سر خاک سپاريم.لابد دليلش را می دانيد وقتی برای احمد محمود خيلی ها نمی آيند خب معلوم است که برای من هيچ کس نمی آيد پس برای جلو گيری از آبرو ريزی بهتر که پيش دستی کنم.در ضمن تو هم لازم نيست که بيايی اگر می خواستی زودتر می آمدی.
۱۳۸۱ مهر ۱۵, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر