اين ياداشت در نقد خواب هاي آشفته حسين شريعتمداري نوشته شده است:
يكم.هر چه در پاييز اصلاحات پيش ميرويم، نوك حمله محافظهكاران بيشتر بهسوي سيد محمدخاتمي، رييس جمهوري، متمايل ميشود. محافظهكاران كه تا پيش از ارايه لوايح اخير رييس جمهوري به مجلس، تلاش ميكردند تا او را از بدنه اصلاحات جدا كنند، حالا مايوسانه ميكوشند خاتمي هم پيمان با مردم را، در تهاجمي شديد وادارند كه يا از خير اين لوايح بگذرد و يا در فينال اصلاحات هر آنچه را در آستين دارد رو كند. از همين رو آناني كه از «پرونده سازي» و «هويت سازي» و حتي بر افروختن «چراغ» قتلهاي زنجيرهيي نتيجه نگرفتهاند حالا با «ستون سازي» درصددند تا خوابهاي خود را به او نسبت دهند.
دوم.وقتي شريعتمداري مينويسد: «ستون پنجم دشمن، بار ديگر در بهرهگيري از اعتماد و حسن نيت جناب آقاي خاتمي و سوء استفاده از آراي 22 ميليوني براي مقابله با همان مردمي كه خالصانه به رييس جمهوري راي دادهاند، موفق شده است و البته، اين بار، نه فقط بخشي از حيثيت رياست جمهوري، بلكه تمامي شخصيت ايشان را در ماموريت ضدمردمي خود به بازي گرفتهاند» بايد به اين پرسش كه آيا منظورش از «ماموريت ضدمردمي» لوايحي است كه خاتمي براي پاسخگويي به مطالبات مردمي به مجلس ارايه كرده است، پاسخ دهد. خوب است «فرمان بريدهها»، يكبار و براي هميشه تعريف خود از «مردم» را ارايه كنند تا همه بدانند چه كساني ضد مردمند و مجري ماموريتهاي «ضد مردمي».
سوم.حالا كه رييس جمهوري با تاكيد بر سوگندش و براي تحقق خواست تاريخي مردم كه «عدالت» يكي از مولفههاي آن است با روش كاملا قانوني و با ارايه لوايحي به مجلس درصدد تحقق شعارهايي است كه نظر و راي مردم را جلب كرده، اين جمله چه معنايي ميتواند داشته باشد:«آنچه بوش و دار و دسته جنايتكارش در توجيه براي حمله نظامي به ايران مطرح ميكنند، دقيقا و بدون كم و كاست تاكيد ميشود كه دقيقا و بدون كم و كاست با آنچه پروژه خروج از حاكميت و لايحه اختيارات رييس جمهور در پي آنند، همخوانيدارد.» آيا حالا نوبت به رييس جمهوري رسيده كه «آراي 22 ميليوني» و تاييد رهبري نظام را با خود دارد؟ آيا كساني كه يد طولايي در پرونده سازي دارند حالا برآنند تا براي رييس جمهور قانوني نظام جمهوري اسلامي پرونده «همخواني با مواضع بوش» را تدارك ببينند؟
چهارم.چه طور ميشود در تهاجم به رييس جمهوري و لوايح ارايه شده از سوي او، در يك روز از دو موضع متناقص بهره گرفت؟ شريعتمداري با لحني توام با تهديد مي نويسد «مردمي كه با خون دادن و خون دل خوردنهاي فراوان در مقابل همه ديكتاتورها ايستادهاند، فرصتي براي تعبير شدن اين خوابهاي آشفته و پريشان باقي نميگذارند» و غلامحسين الهام رييس مرکز پژوهش هاي شوراي نگهبان برخلاف اولي مي گويد «جامعهيي چون كشور ما را كه مدينه فاضله نيست و در آن فساد زياد است و خطر نفوذ و جاسوس وجود دارد، نميتوان با اصل صحت اداره كرد» و زير سوال بردن نص صريح قانون اساسي كه اصل را بر برائت نهاده است.
پنجم.فرافكني و تلاش براي انتساب خواب هاي آشفته يک بازجو به رييس جمهور قانوني و منتخب مردم اين روزها با ابراز نگراني محافظهكاران از «بازگشت ديكتاتوري» توام شده است. اين مغلطهآشكار، آدمي را بر آن ميدارد تا بار ديگر جملهيي را به ياد ايشان بياورد كه «توكويل» سالها پيشتر نوشته است: «هر نامي ميخواهيد برخود بگذاريد، هر نامي جز آزاديخواه. اين يكي را مجاز نيستيد برگزينيد . چون شايستگياش را نداريد... كسي كه از دموكراسي دم مي زند، از حداكثر آزادي ممكن براي هر شهروند، فقير يا ثروتمند، مقتدر يا فروتن، سخن ميراند... پس چگونه ممكن است آزادي بندگي يكسان باشد؟ نه، دموكراسي آزادي يكسان است.» آنهايي كه حاضرند جان شانرا بدهند تا مخالفشان حرف نزند بهتر است خوابهاي آشفته نبينند و نگران ديكتاتوري هم نباشند.
این یادداشت در روزنامه اعتماد پنج شنبه 25 مهر 81 منتشر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر